کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نکوبیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نکوبیده
لغتنامه دهخدا
نکوبیده . [ ن َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کوبیده ناشده . ناکوبیده . مقابل کوبیده . رجوع به کوبیده شود.
-
جستوجو در متن
-
شَلتوک
لهجه و گویش تهرانی
برنج نکوبیده
-
نکوفته
لغتنامه دهخدا
نکوفته . [ ن َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) ناکوبیده . نکوبیده . کوفته ناشده . مقابل کوفته . رجوع به کوفته شود.
-
شلتوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چلتوک› (زیستشناسی) šaltuk برنجی که هنوز آن را از پوست در نیاورده باشند؛ برنج نکوبیدهای که دارای پوستۀ نازک گندمیرنگ است؛ شالی.
-
خرمن ناکوفته
لغتنامه دهخدا
خرمن ناکوفته . [ خ ِ / خ َ م َ ن ِ ت َ/ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خرمنی که هنوز خرد نکرده اند. خرمنی که هنوز نکوبیده اند. کُدْس . (دهار).
-
خرمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xa(e)rman ۱. (کشاورزی) محصول دروشده و رویهمریخته که هنوز نکوبیده و کاه آن را جدا نکردهاند.۲. [مجاز] تودۀ چیزی.〈 خرمن ماه (مه): [قدیمی، مجاز] هالۀ ماه: ◻︎ آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق / خرمن مه به جوی خوشهٴ پروین به دو جو (حافظ: ۸۱۴...
-
نمک
لغتنامه دهخدا
نمک . [ ن َ م َ ] (اِ) ماده ای سپید که به آسانی سوده می گردد و در آب حل می شود و آن را در تلذیذ غذاها به کار می برند و سبخ نیز گویند. (ناظم الاطباء). ملح . ابوعون . عسجر. (منتهی الارب ). ابوصابر. ابوالمطیب . (المرصع). ماده ٔ کانی سفیدرنگ شورمزه ای که...
-
درشت
لغتنامه دهخدا
درشت . [دُ رُ ] (ص ) زبر. زمخت . خشن . مقابل نرم و لین . اخرش . (تاج المصادر بیهقی ). اخشب . اِرْزَب ّ. (منتهی الارب ). اقض . (تاج المصادر بیهقی ). اقود. اکتل . (منتهی الارب ). ثقنة. (دهار). جادس .جاسی ٔ. جحنش . جرعب . جشیب . جلحمد. جِلَّوذ. خَشِب . ...