کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نکری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نکری
لغتنامه دهخدا
نکری . [ن ُ را ] (ع اِمص ) شیطنت . گربزی . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
شیطنت
لغتنامه دهخدا
شیطنت . [ ش َ / ش ِ طَ ن َ ] (از ع ، اِمص ) دیوی و شیطانی . (ناظم الاطباء). کاری چون کار شیطان کردن . (یادداشت مؤلف ) : لاف فریدون زدن وآنگه ضحاک وارسلطنت و شیطنت هر دو بهم داشتن . خاقانی .رزق جستن به حیله شیطانیست شیطنت را لقب حیل منهید. خاقانی .||...
-
پهنگ
لغتنامه دهخدا
پهنگ . [ پ َ هََ ](اِخ ) نام کشوری است در طرف جنوب شرقی از شبه جزیره ٔ ملاقه ، واقع در بین 40 درجه و 50 دقیقه و 2 درجه و 40 دقیقه عرض شمالی و 101 درجه و 10 دقیقه و 99 درجه طول شرقی از طرف شمال بدو کشور «ترینکانو» و «کلنتان » و از سمت شمال غربی بمملکت...
-
صاحب
لغتنامه دهخدا
صاحب . [ ح ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی مذکر از صُحْبة و صحابة. یار. ج ، صَحْب ، صُحبة، صُحْبان ، صِحاب ، صَحابة، صِحابة. ج ِ فاعل بر فَعالة جز در این مورد نیامده است . (منتهی الارب ). ج ، اَصحاب ،صَحب ، صَحابة، صِحاب ، صُحبة، صَحبان . || همراه . (ربنجنی...