کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نکرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نکرة
لغتنامه دهخدا
نکرة. [ ن َ ک ِ رَ ] (ع اِمص ) ناشناسائی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). انکار کسی چیزی را. (از متن اللغة). ناشناختن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101) (زوزنی ). خلاف معرفة. (منتهی الارب ). رجوع به نکره شود.- اسم نکرة ؛ آنکه در وی خصوصیتی نباشد مثل رجل و ن...
-
نکرة
لغتنامه دهخدا
نکرة. [ن َ ک َ رَ ] (ع اِمص ) ناشناسائی . (منتهی الارب ). اسم است انکار را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
نکره
لغتنامه دهخدا
نکره . [ ن َ ک َ رَ / رِ ] (از ع ، ص ) ناشناس . غیرمعروف . (ناظم الاطباء). ناشناس . مجهول . (یادداشت مؤلف ). || در تداول ، درشت خشن . (یادداشت مؤلف ). نتراشیده و نخراشیده . کت وکلفت و هیولا و زمخت ، اعم از انسان یا حیوان یا صدا: هیکل نکره . غول نکر...
-
نکره
واژگان مترادف و متضاد
۱. ناشناس ۲. نتراشیده، نخراشیده ۳. بیادب، رکیک
-
نکره
فرهنگ واژههای سره
ناشناس، خشن
-
نکره
فرهنگ فارسی معین
(نَ کِ رِ یا رَ) [ ع . نکرة ] 1 - (ص .) ناشناس ، غیرمعروف . 2 - (عا.) انسان یا حیوانی که هیکل درشت و بدقواره دارد. 3 - (اِ.)اسمی را گویند که در نزد مخاطب معلوم و معین نیست . نشانة نکره در فارسی «ی » است که به آخر اسم می پیوندد.
-
نکره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: نَکِرَة، مقابلِ مَعرِفَة، جمع: نَکَرات] naka(e)re ۱. [عامیانه، مجاز] بدقواره.۲. (ادبی) ویژگی اسمی که برای مخاطب نامعلوم و مجهول باشد.۳. (اسم) [قدیمی] ناشناخته.
-
نکره
دیکشنری فارسی به عربی
غير محدد , نظرية
-
نکره
واژهنامه آزاد
بلند .رسا . رسانا .نوعی اصطلاح صدایی
-
نکره
واژهنامه آزاد
دودکش سماور ذغالی که جهت روشن نمودن (شعله ور کردن ) ذغال به کار می رود
-
حرف نکره
لغتنامه دهخدا
حرف نکره . [ ح َ ف ِ ن َ ک ِ / ک َ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اداة تنکیر. شمس قیس گوید: و آن یائی است ملینه که در اواخر اسماء نکره باشد، چنانکه اسبی خریدم و غلامی فروختم . (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 187).
-
کلفت و نکره
فرهنگ گنجواژه
صدای زمخت
-
کلفت و نکره
لهجه و گویش تهرانی
صدای خشن