کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نژاد زیست شناختی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عالی نژاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'ālinežād عالینسب؛ عالیگهر؛ نجیب و شریف.
-
هم نژاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) hamnežād دو یا چند تن که از یک نژاد باشند.
-
نژاد انسان
دیکشنری فارسی به عربی
بشرية
-
پست نژاد
دیکشنری فارسی به عربی
هجين
-
خلّخی نژاد
واژهنامه آزاد
منسوب به خلّخ شهری در ترکستان که در ادبیات فارسی به داشتن مشک خوشبو و زیبارویان معروف بوده است.
-
علی نژاد
واژهنامه آزاد
از نژاد علی.
-
ecological race
نژاد بومشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هریک از گروههای درونگونهای که براساس ویژگیهای بومشناختی قابل تفکیک هستند
-
biological race
نژاد زیستشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هریک از گروههای درونگونهای که براساس ویژگیهای زیستشناختی قابل تفکیک هستند
-
physiological race
نژاد کاراندامشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هریک از گروههای درونگونهای که براساس ویژگیهای کاراندامشناختی قابل تفکیک هستند
-
هفت نژاد فلک
لغتنامه دهخدا
هفت نژاد فلک . [ هََ ن ِ دِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به معنی هفت مشعله است که کنایه از سبعه ٔ سیاره باشد یعنی هفت کوکب . (برهان ).
-
sociology of race
جامعهشناسی نژاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] شاخهای از جامعهشناسی که موضوع آن بررسی علل و پیامدهای تقسیم گروههای انسانی، برمبنای آنچه نژاد خوانده میشود، و نیز بررسی سازوکارهای اجتماعی حاکم بر آن است
-
از نژاد انگلوساکسون
دیکشنری فارسی به عربی
سکسوني
-
از نژاد اسلا و
دیکشنری فارسی به عربی
سلافي
-
از نژاد رومی
دیکشنری فارسی به عربی
رومانسي