کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نُّبُوَّةَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نبوت
واژهنامه آزاد
دوری و اعراض کردن؛ مثال:«اگر نبوتی و نفرتی بینم جهد کنم تا آن را دریابم» (تاریخ بیهقی). (در دهخدا، این مثال _به اشتباه_ از کلیله و دمنه نقل شده است.)
-
جستوجو در متن
-
نبوءة
لغتنامه دهخدا
نبوءة. [ن ُ ءَ ] (ع اِمص ) نبوة. رجوع به نبوت و نبوة شود.
-
نبوت
لغتنامه دهخدا
نبوت . [ ن َب ْ وَ ] (ع مص ) نبوة. نفرت کردن . تجنب . دوری و اعراض کردن : اگر نبوتی و نفرتی بینم جهد کنم تا آن را دریابم . (کلیله و دمنه ). رجوع به نَبْوة و نَبْو شود. || بازماندن شمشیر از کار. نبوة. رجوع به نَبْوة شود.
-
نبوات
لغتنامه دهخدا
نبوات . [ ن ُ ب ُوْ وا ] (ع اِ) ج ِ نبوة. رجوع به نبوت و نبوة شود.
-
نبوت
فرهنگ فارسی معین
(نَ بُ وَّ) [ ع .نبوة ] (اِمص .) پیامبری ، رسالت .
-
نبوت
فرهنگ فارسی معین
(نَ وَ) [ ع . نبوة ] 1 - (مص ل .) نفرت کردن ، دوری کردن . 2 - (اِمص .) نفرت ، اعراض .
-
نبیئة
لغتنامه دهخدا
نبیئة. [ ن ُ ب َی ْ ی ِ ءَ ] (ع اِ مصغر) تصغیرِ نُبوّة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
نبی
لغتنامه دهخدا
نبی . [ ن ُ بی ی ] (ع ص ، اِ) ج ِ نابی . (ناظم الاطباء). || (مص ) نبو. نبوة. (از اقرب الموارد). رجوع به نبو شود.
-
نباوة
لغتنامه دهخدا
نباوة. [ ن ِ وَ ] (ع اِمص ) پیغمبری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نبوت . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). اسم است از نبوّة. (معجم متن اللغة).
-
نباوة
لغتنامه دهخدا
نباوة. [ ن َ وَ ] (ع مص ) برآمدن و بلند شدن . (منتهی الارب ). || طلب شرف و ریاست و تقدم . (از معجم متن اللغة). || (اِ) زمین بلند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نبوة. آنچه برآمده باشد از زمین . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از معجم متن ال...
-
نَّبِيَّ
فرهنگ واژگان قرآن
پيامبر (کلمه نبي بر وزن فعيل از ماده نبأ (خبر) است ، و اگر پيامبر را نبي ناميدهاند بدين جهت است که ايشان به وسيله وحي خدا از عالم غيب خبردار هستند بعضي گفتهاند : کلمه مذکور ماخوذ از نبوة به معناي رفعت است ، و انبياء را به خاطر رفعت مقامشان نبي خواند...
-
نَّبِيُّونَ
فرهنگ واژگان قرآن
پيامبران (کلمه نبي بر وزن فعيل از ماده نبأ (خبر) است ، و اگر پيامبر را نبي ناميدهاند بدين جهت است که ايشان به وسيله وحي خدا از عالم غيب خبردار هستند بعضي گفتهاند : کلمه مذکور ماخوذ از نبوة به معناي رفعت است ، و انبياء را به خاطر رفعت مقامشان نبي خوا...
-
نَبِيُّهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
پيامبرشان (کلمه نبي بر وزن فعيل از ماده نبأ (خبر) است ، و اگر پيامبر را نبي ناميدهاند بدين جهت است که ايشان به وسيله وحي خدا از عالم غيب خبردار هستند بعضي گفتهاند : کلمه مذکور ماخوذ از نبوة به معناي رفعت است ، و انبياء را به خاطر رفعت مقامشان نبي خو...
-
نَّبِيِّينَ
فرهنگ واژگان قرآن
پيامبران (کلمه نبي بر وزن فعيل از ماده نبأ (خبر) است ، و اگر پيامبر را نبي ناميدهاند بدين جهت است که ايشان به وسيله وحي خدا از عالم غيب خبردار هستند بعضي گفتهاند : کلمه مذکور ماخوذ از نبوة به معناي رفعت است ، و انبياء را به خاطر رفعت مقامشان نبي خوا...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) ترجمان . او راست : البرهان الصحیح فی بشائر النبی والمسیح چاپ مطبعه ٔ المنار 1329 هَ . ق . والسفر الجلیل فی ابناء الخلیل چاپ مطبعه ٔ المنار 1332 هَ . ق . و فتح الملک العلام فی بشائر دین الاسلام . و فیه ختام نبوة دانیال...