کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نَّفَقَةٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مِهر و نفقه
فرهنگ گنجواژه
حقوق زن نسبت به شوهر.
-
واژههای همآوا
-
نفقة
لغتنامه دهخدا
نفقة. [ ن َ ف َ ق َ ] (ع اِ) هزینه . (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100) (دهار) (ناظم الاطباء). آنچه از درم و امثال آن صرف خویشتن با عیال خود کنند. (از متن اللغة). هزینه از درم و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه ازدرم و مانند آن ان...
-
نفقة
لغتنامه دهخدا
نفقة. [ ن ُ ف َ ق َ ] (ع اِ) یکی از سوراخ های نهانی کلاکموش . (منتهی الارب ) (از المنجد). نافقاء. (از اقرب الموارد). نفقاء. (المنجد).
-
جستوجو در متن
-
خرجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] ← نفقه
-
alimony
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفقه
-
نفاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ نَفَقَة] [قدیمی] nefāq = نفقه
-
نفقات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ نَفَقَة] [قدیمی] nafaqāt = نفقه
-
خرجی
دیکشنری فارسی به عربی
نفقة
-
pennatisected
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرداخت نفقه
-
فدیه
دیکشنری فارسی به عربی
فدية , نفقة
-
مخارج
واژگان مترادف و متضاد
خرج، نفقه، هزینه ≠ مداخل
-
خرج
دیکشنری فارسی به عربی
انفاق , انفق , نفقة
-
برامد
دیکشنری فارسی به عربی
انفاق , نتيجة , نفقة
-
حتور
لغتنامه دهخدا
حتور. [ ح ُ ] (ع مص ) تنگ گیری نَفقه بر عیال . تنگ گرفتن نفقه بر عیال . (از منتهی الارب ).