کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نُتنوشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
score
نُتنوشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] صورت نوشتهشدۀ نُتهای یک اثر، بهویژه برای همنوازی، که در آن نغمات همزمان در تمام بخشهای صدایی زیر هم نوشته میشوند
-
واژههای مشابه
-
نوشت
لغتنامه دهخدا
نوشت . (اِ) جرعه . آشام . || (نف مرخم ) نوشنده .آشامنده . (ناظم الاطباء).نوش . (جهانگیری ) (آنندراج ) (انجمن آرا) : گاهی امیر صومعه گاهی اسیر بتکده گه رند دردی نوشتم گه شیخ و گه صوفیستم .؟ (از جهانگیری ).
-
نوشت
لغتنامه دهخدا
نوشت . [ ن َ وَ ] (مص مرخم ، اِمص ) مصدر مرخم است از نَوَشتن به معنی درپیچیدن و درنوردیدن . رجوع به نَوَشتن شود.
-
نوشت
لغتنامه دهخدا
نوشت . [ ن ِ وِ ] (مص مرخم ، اِمص ) تحریر نمودن . (غیاث اللغات ). اسم است از نوشتن و تنها مستعمل نباشد لیکن در کلمات مرکب چون سرنوشت و رونوشت و نوشت افزار آید. (یادداشت مؤلف ). لیکن در بیت زیر از فردوسی تنها استعمال شده و معنی ثبت کردن دهد، مقابل ست...
-
نوشت
فرهنگ فارسی معین
(نِ وِ) (اِمص .) عمل نوشتن ، نوردیدن ، پیچیدن .
-
note
نُت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هریک از نشانههای مختلفی که برای ثبت اصوات و سکوتهای موسیقایی و ویژگیهای آنها نزد اقوام گوناگون در دورههای مختلف به کار رفته باشد
-
نت
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ فر. ] (اِ.) = نوت : 1 - یادداشت . 2 - الفبای مخصوص موسیقی : دو، ر، می ، فا، سل ، لا، سی . 3 - (عا.) اسکناس .
-
نت
لغتنامه دهخدا
نت . [ ن َت ت ] (ع مص ) پرباد گردیدن منخرین و منتفخ شدن آن از خشم . (از منتهی الارب ) (از معجم متن اللغة). نتیت . (معجم متن اللغة). رجوع به نتیت شود.
-
نت
لغتنامه دهخدا
نت . [ ن ُ ] (فرانسوی ، اِ) نوت . یادداشت . تذکره .تبصره . || الفبای مخصوص موسیقی که تعدادشان هفت تاست . نشانه هائی که بوسیله ٔ آنها اصوات موسیقی را نشان دهند. (از فرهنگ فارسی معین ). نوتها روی پنج خط موازی افقی که به خطوط حامل موسوم است ، نوشته می ش...
-
نت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: note] not ۱. (موسیقی) نشانههای گرافیکی نمایندۀ صدا در نظام خطوط حامل که هفت نشانه با نامهای دو، رِِ، می، فا، سِل، لا، و سی هستند.۲. (موسیقی) صدایی که هر یک از این نشانه ها نمایندۀ آن است.۳. خلاصهای از یک کتاب، جزوه، یا سخنرانی؛ یا...
-
نت
دیکشنری فارسی به عربی
موضوع
-
continuity script
فیلمنوشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فیلمنامهای که بعد از مرحلۀ پستولید و بهعنوان سند ثبت محتوای فیلم نوشته میشود
-
phonemic transcription 1
واجنوشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] صورت ثبتشدۀ واجهای زبان با استفاده از نظامی از نشانهها
-
weblog
وبنوشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یادداشتهای شخصی در محیط وب بهطوریکه برای همگان قابل دسترسی باشد