کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نَنّى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نَنّى
لهجه و گویش بختیاری
nanni گهواره، ننو.
-
واژههای مشابه
-
ننی
لغتنامه دهخدا
ننی . [ ن َ / ن َن ْ نی ] (اِ) ننو. بانوج . دوداة. (یادداشت مؤلف ). گهواره ٔ طفل .
-
نَنُو، ننی
لهجه و گویش تهرانی
گهواره
-
جستوجو در متن
-
بانوج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصحفِ نانواج] ‹بانوچ› [قدیمی] bānuj جای خواب که آن را از پارچۀ کلفت یا تیماج میدوزند و از دو طرف آن ریسمان میگذرانند و دو سر ریسمان را به دیوار یا جای دیگر میبندند؛ ننی؛ نانو؛ ننو.
-
ننو
لغتنامه دهخدا
ننو. [ ن َ / ن َن ْ ن ُ ] (اِ) ننی .بانوج . دوداة. (یادداشت مؤلف ). قسمی گهواره که از پارچه یا چرم دوزند و از دو طرف آن را با طناب به دودرخت یا دو دیوار متصل کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
دوداة
لغتنامه دهخدا
دوداة. [ دَ ] (ع اِ) جنبش گهواره . (ناظم الاطباء). اثر گهواره ٔ طفل . || شور و غوغا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بانوج . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نَنّی . نَنّو. چیچولی . گهواره . (یادداشت مؤلف ). دوداءة. (ناظم الاطباء). بازنیج . (السامی فی ا...
-
بانوج
لغتنامه دهخدا
بانوج . (اِ) جای خوابی باشد که بجهت اطفال سازند و از جایی آویزند و طفل را در آن خوابانند و حرکت دهند تا در هوا آید و رود. (از برهان ).و رجوع به ننو. ننی . بانوچ و بازپیچ شود. این کلمه به همین معنی در تداول عامه ٔ گناباد بکار می رود. || ریسمانی را گوی...
-
نانو
لغتنامه دهخدا
نانو. (اِ) ذکری را گویند که در وقت جنبانیدن گهواره ، زنان بگویند تا اطفال به خواب روند. (جهانگیری ) (انجمن آرا) (از فرهنگ رشیدی ) (از برهان قاطع). و با لفظ «زدن » مستعمل است . (آنندراج ). الفاظ بانغمه که زنان وقت خواباندن برگویند و لفظ تکلمیش لالائی ...
-
بانوچ
لغتنامه دهخدا
بانوچ .(اِ) بانوج . گهواره . جای خوابی باشد که بجهت اطفال سازند و از جایی آویزند و طفل را در آن خوابانند و حرکت دهند تا در هوا آید. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مهد آویزان اطفال که نامهای دیگرش ننو و ننی است . (فرهنگ نظام ). و رجوع به بانوج شود. || ریس...
-
خباز بلدی
لغتنامه دهخدا
خباز بلدی . [ خ َب ْ با زِ ب َ ل َ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن حمدان مکنی به ابوبکر و معروف به خباز بلدی از «بلدة» بود که میگویند شهری از شهرهای جزیره بوده است . ابوبکر با آنکه امی بود شعر نیکو می سرود و با آنکه بهره ای از علم نداشت شعرش از ظرایف و لطایف ...