کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نَقل و قصه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نقل کردن
فرهنگ واژههای سره
بازگفتن، بازگوکردن
-
چشمه نقل
لغتنامه دهخدا
چشمه نقل . [ چ َ م َ ن ُ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم شهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
نقل وانتقال
دیکشنری فارسی به عربی
تحرک , تخلي , نقل
-
نقل مکان
دیکشنری فارسی به عربی
تحرک
-
نقل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احمل , اخبر , اقتباس , تعلق به
-
نقل قول
دیکشنری فارسی به عربی
اقتباس , علاقة , مرور
-
نقل بیدمشگ
لهجه و گویش تهرانی
نقلی که با عرق بیدمشگ درست شده باشد
-
نُقل تر
لهجه و گویش تهرانی
خوردنی ماکول
-
نُقلِ هرات
لهجه و گویش تهرانی
توت هرات
-
نقل قول
واژهنامه آزاد
بازگفت، گفتاورد.
-
علامت نقلقول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← گیومه
-
حرف بحرف نقل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ترجم صوتيا
-
قابلیت نقل وانتقال مالکیت
دیکشنری فارسی به عربی
تغرب
-
نقل وانتقال بانکی
دیکشنری فارسی به عربی
تنظيف
-
نقل کردن() حساب
دیکشنری فارسی به عربی
حساب