کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نَصَحْتُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نَصَحْتُ
فرهنگ واژگان قرآن
خيرخواهي کردم - نصيحت کردم (از کلمه نصح به معناي به کار بردن نهايت درجه قدرت خود در عمل و يا سخني است که در آن عمل و يا سخن مصلحتي براي صاحبش باشد و به عبارتي به معني خالص و ناب کردن عمل است لذا ناصح عسل به معناي عسل خالص است .ناصح به معني خياط نيز م...
-
واژههای مشابه
-
نصحت و دلداری
فرهنگ گنجواژه
راهنمائی.
-
جستوجو در متن
-
نَّصُوحاً
فرهنگ واژگان قرآن
خالص - ناب (کلمه نصوح از ماده نصح است که به معناي جستجو از بهترين عمل و بهترين گفتاري است که صاحبش را بهتر و بيشتر سود ببخشد ، و اين کلمه معنايي ديگر نيز دارد ، و آن عبارت است از اخلاص ، وقتي ميگويي : نصحت له الود معنايش اين است که من دوستي را با او ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن عبداﷲبن حسن فارسی مقری ادیب . نزیل نیشابور. مکنی به ابوحامد. او مصنفات کثیره در قراآت گرد کرد و حاکم گوید: از عباد بود وسالها در خانه ٔ ابواسحاق مزکّی برای تأدیب اولاد وی اقامت داشت . و او را در مولد خوی...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدوس الدهان مکنی به ابومحمد نیشابوری . وی مال خویش در راه ادب انفاق کرد و در ادب تقدم یافت و در علم لغت و نحو و عروض بارع گشت . از اسماعیل بن حماد جوهری طرفی کامل بست و کتاب صحاح وی را که بخط او بود تحصیل کرد و به ...