کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نيل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نيل
معنی
دست يابي , نيل , حصول , اکتساب , رود نيل
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نيل
دیکشنری عربی به فارسی
دست يابي , نيل , حصول , اکتساب , رود نيل
-
واژههای مشابه
-
نیل
فرهنگ نامها
(تلفظ: nil) (سنسکریت) (در گیاهی) مادهای گیاهی و آبی رنگ که در نقاشی و برای خوش رنگ کردن پارچههای سفید پس از شستشو به کار میرود ؛ (در گیاهی) گیاهی علفی یا درختچهای از خانوادهی نخود و کرکدار که از برگهای آن مادهای رنگی به دست میآید ؛ (در قدیم)...
-
نیل
لغتنامه دهخدا
نیل . (اِ) گیاهی است که عصاره ٔ آن را نیله و نیلج گویند و بدان رنگ کنند. برگ نیل را با آب گرم می شویند و کبودگی و کدورت آن دور کنند و آب را نگاه دارند تا همچو گل به تک نشیند پس آب را می ریزند و نیله را خشک کنند، و آن مبرد است و مانع جمیع اورام در ابت...
-
نیل
لغتنامه دهخدا
نیل . (اِخ ) بلده ای است بر فرات بین بغداد و کوفه ،... اصل آن نهری بود که حجاج در آن مکان حفر کرد و مخرج آن از فرات بود و آن را نیل مصر نامید و بر آن قرای بسیار است . (از ابن خلکان ج 1). شهرکی است در سواد کوفه در نزدیکی حله که یزید آن را بنا کرده نهر...
-
نیل
لغتنامه دهخدا
نیل . (اِخ ) رود نیل مصر را گویند و معرب نیلوس می باشد. در دنیا نهری غیر از این یافت نشود که از جنوب به شمال جاری شود و همچنین نهری اطول از این هم نیست چه که طول این رود در بلاد اسلام مسافت یک ماه در بلاد نوبه دو ماه و در بیابانها چهار ماه راه است که...
-
نیل
لغتنامه دهخدا
نیل . [ ن َ ] (ع اِ) عطیه . دهش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بخشش . انعام . (فرهنگ فارسی معین ) : نال زرین تن سیمین دل مشکین سر توست آنکه هست از کف او سائل و زائر را نیل . سوزنی (از فرهنگ فارسی معین ). || جایزه . (فرهنگ فارسی معین ). آنچه بدان نایل ش...
-
نیل
واژگان مترادف و متضاد
۱. تحصیل، حصول، دستیابی، رسیدن، کسب ۲. بخشش، دهش، عطیه
-
نیل
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نِ) [ ع . ] (مص ل .) رسیدن به مطلوب .
-
نیل
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - ماده ای است آبی رنگ که از برگ انواع درختچة نیل به دست می آید. 2 - درختچه ای است از تیرة پروانه واران ، دارای برگ های مرکب و گل های قرمز یا صورتی ، بیشتر به منظوراستفادة مادة آبی رنگ از برگ آن ها کشت می شود.
-
نیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نَیل] neyl رسیدن به مطلوب؛ به دست آوردن مطلوب؛ رسیدن به مراد و مقصود خود.
-
نیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] ‹نیلچ› (زیستشناسی) nil گیاهی با برگهای شبیه برگ اقاقیا، شاخ و برگ بههم پیچیده، و گلهای سرخ خوشهای که از مادۀ به دست آمده از شاخههای آن در رنگرزی و نقاشی استفاده میشود.
-
نیل
دیکشنری فارسی به عربی
نيل
-
گوکچه نیل
لغتنامه دهخدا
گوکچه نیل . [ چ ِ ] (اِخ ) نام مغولی رودخانه ای در آذربایجان که آن را آب اهر نیز می گفته اند. (نزهة القلوب چ لیسترانج ص 222).
-
valley temple
معبد نیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هریک از معابد وداع کرانۀ نیل که برای به جا آوردن واپسین مناسک، پیش از بردن جسد فرعون به هِرم مورد استفاده قرار میگرفت