کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نویسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
افسانه نویسی
لغتنامه دهخدا
افسانه نویسی . [ اَ ن َ / ن ِ ن ِ ] (حامص مرکب ) داستان نویسی . عمل افسانه نویسنده . قصه نویسی . رجوع به افسانه شود.
-
پاک نویسی
لغتنامه دهخدا
پاک نویسی . [ ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل پاک نویس .
-
پذیره نویسی
لغتنامه دهخدا
پذیره نویسی . [ پ َ رَ ن ِ ] (حامص مرکب ) نوشتن وامضاء کردن نوشته ای برای تعهد انجام کاری . هنگام تشکیل شرکتها از کسانی که میخواهند شریک شوند دعوت میشود و هر یک از آنها بوسیله ٔ پذیره نویسی قسمتی از سهام شرکت را قبول میکنند .
-
بیرون نویسی
لغتنامه دهخدا
بیرون نویسی . [ رون ْ، ن ِ ] (حامص مرکب ) استخراج مطالب از میان مطالب مشروح و مفصل .
-
پشت نویسی
لغتنامه دهخدا
پشت نویسی . [ پ ُ ن ِ ] (حامص مرکب ) نوشتن در پشت سند یا حواله برای انتقال آن به دیگری . ظهرنویسی .
-
خفیه نویسی
لغتنامه دهخدا
خفیه نویسی . [ خ ُ ی َ / ی ِ ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل خفیه نویس . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خوش نویسی
لغتنامه دهخدا
خوش نویسی . [ خوَش ْ / خُش ْ ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل خوش نویس . خطاطی . مشاقی . (یادداشت مؤلف ).
-
حاشیه نویسی
لغتنامه دهخدا
حاشیه نویسی . [ ی َ / ی ِ ن ِ ] (حامص مرکب ) تحشیه . نوشتن حواشی . گویند تعلیقه بحواشی کتب معقوله و فلسفه گفته شود،و حاشیه برای جز آن باشد. چه حاشیه از حشو و بمعنی زائد است و اهل فلسفه از اطلاق این نام بتعلیقات خود ابا دارند. و از آنجا که حاشیه نویسی...
-
چهره نویسی
لغتنامه دهخدا
چهره نویسی . [ چ ِ رَ / رِ ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل چهره نویس . ثبت کردن نام غلامان سپاهی : نایبی از جانب مشارالیه (یعنی لشکرنویس ) به اتفاق ایشان روانه ، و سررشته بر حضور و غیبت و چهره نویسی و قدر مواجب ایشان درست داشته ، انفاد درگاه معلی مینماید. (تذ...
-
داستان نویسی
لغتنامه دهخدا
داستان نویسی . [ ن ِ] (حامص مرکب ) عمل داستان نویس . واقعه نویسی . مورخ .
-
پذیره نویسی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) pazirenevisi نوشتن و امضا کردن سندی برای تعهد پرداخت یک سند مالی.
-
پشت نویسی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) poštnevisi ۱. نوشتن مطلبی در پشت کاغذ.۲. نوشتن در پشت سند یا حواله که پول آن به کس دیگر پرداخت شود.
-
ساده نویسی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) sādenevisi ساده و بیتکلف و قابل فهم چیز نوشتن؛ پرهیز از تکلفات و به کار بردن لغات مشکل.
-
تند نویسی
دیکشنری فارسی به عربی
اختزال
-
مختصر نویسی
دیکشنری فارسی به عربی
اختزال