کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوگواره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوگواره
لغتنامه دهخدا
نوگواره . [ ن َ / نُو گ ُ رَ / رِ ] (ص ) هرزه گو. پرگوی . (از رشیدی ) (جهانگیری ) (برهان قاطع). بسیارگوی . (سروری ). نوگفاره . (از سروری ) (از برهان ).
-
جستوجو در متن
-
نوگفاره
لغتنامه دهخدا
نوگفاره . [ ن َ /نُو گ ُ رَ / رِ ] (ص ) هرزه گوی . پرگوی . نوگواره . (برهان قاطع). بسیارگوی . (از سروری ) (از صحاح الفرس ). پرحرف . نوگفار. (ناظم الاطباء). رجوع به نوگواره شود.
-
نوکواره
لغتنامه دهخدا
نوکواره . [ ن َ / نُو ک ِ رَ / رِ ] (ص ) رجوع به نوگفاره و نوگواره و نیز رجوع به برهان قاطع شود.
-
نوگفار
لغتنامه دهخدا
نوگفار. [ ن َ / نُو گ ُ ] (ص ) نوگفاره . (ناظم الاطباء). رجوع به نوگفاره و نوگواره شود.