کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوک تپه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
root apex, apex 4, apex radicis dentis, root tip
نوک ریشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] بخش انتهایی ریشۀ دندان
-
tip burn
نوکسوختگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بافتمردگی نوک برگ در نتیجۀ تنش آب ناشی از باد و نمک و تجمع سم
-
contact tip
نوک سوزان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] تار نوری با نوک اندودشده که براثر عبور نور لیزر داغ میشود و در هنگام تماس میسوزاند
-
cleft
نوکشکافته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی برگی که نوک آن شکافی تا نزدیکی میانۀ برگ دارد
-
lensed tip
نوکعدسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] نوعی تار نوری که نوک آن را به شکل عدسی درآوردهاند
-
obtuse
نوککند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی حاشیههای رأسی یا قاعدهای تقریباً راست با زاویۀ تقاطع بیش از 90 درجه
-
rotund, rounded
نوکگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی برگی که نوک گرد قوسیشکل دارد
-
mucronulate
نوکمنقارکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی زائدۀ رأسی سفت و راستی که نسبت طول و عرض آن مساوی یا کوچکتر از یک باشد
-
mucronate
نوکمنقاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی برگی که بهتدریج مانند منقار پرندگان باریک میشود
-
apex locator
نوکیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دستگاهی الکترونیکی که در ریشهدرمانی برای تشخیص موقعیت نوک ریشه به کار میرود
-
نوک جنوب
لغتنامه دهخدا
نوک جنوب . [ نُک ْ ک ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش بمپور شهرستان ایرانشهر، در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 180 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ بمپور، محصولش غلات و ذرت ، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
نوک آباد
لغتنامه دهخدا
نوک آباد. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بم پشت بخش مرکزی شهرستان سراوان . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
نوک آباد
لغتنامه دهخدا
نوک آباد. (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان ایرانشهر و بر کنار راه ایرانشهر به بمپور، در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و ذرت و خرما و لبنیات ، شغل مردمش زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
نوک آباد
لغتنامه دهخدا
نوک آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان ده بالای بخش خاش شهرستان زاهدان ، در27 هزارگزی شمال شرقی خاش و بر سر راه گزو به خاش ، در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 162 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و پنبه و لبنیات ، شغل مردمش زراعت و گله داری است . (از ف...
-
نوک آباد
لغتنامه دهخدا
نوک آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان شیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان ، در 15 هزارگزی جنوب غربی فلاورجان و 6 هزارگزی جاده ٔ شهرکرد به اصفهان ، در جلگه ٔ معتدل هوایی واقع است و 1510 تن سکنه دارد. آبش از زاینده رود، محصولش غلات و برنج و پنبه ، شغل مردمش ...