کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوکند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نوکند
/no[w]kand/
معنی
نورسته؛ نوخاسته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوکند
لغتنامه دهخدا
نوکند. [ ن َ / نُو ک َ ] (ن مف مرکب )نوکنده . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نوکنده شود.
-
نوکند
لغتنامه دهخدا
نوکند. [ ن َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان افشاریه ٔ ساوجبلاغ کرج از شهرستان تهران ، در 30 هزارگزی غرب کرج و 6 هزارگزی جنوب ینگی امام ، در جلگه ٔ معتدل هوایی واقع است و 298 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رود کردان ، محصولش غلات و صیفی و بنشن و چغندرقند...
-
نوکند
لغتنامه دهخدا
نوکند. [ ن َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند در 25 هزارگزی شمال شرقی خوسف ، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع است و 118 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و اقسام میوه ها، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی...
-
نوکند
لغتنامه دهخدا
نوکند. [ ن َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، در 30 هزارگزی جنوب شرقی بیرجند در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع است و 252 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و میوه ها و ابریشم ، شغل مردمش زراعت و قالی بافی اس...
-
نوکند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) ‹نوکنده، نوگند، نوگنده› no[w]kand نورسته؛ نوخاسته.
-
جستوجو در متن
-
کند
لغتنامه دهخدا
کند. [ ک َ ] (اِ) شکر و معرب آن قند است . (برهان ) (غیاث ) (فرهنگ رشیدی ). شکر و معرب آن قند باشد و آن را کاند نیز خوانند. (جهانگیری ). شکر باشد. کندابه یعنی شربت و نوشابه نیز به همین معنی است ... بالجمله قند معرب کند است .(انجمن آرا) (آنندراج ). قند...