کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوکرباب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نوکرباب
/no[w]karbāb/
معنی
کسی که از طبقۀ نوکران باشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوکرباب
لغتنامه دهخدا
نوکرباب . [ ن َ / نُو ک َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) از طبقه ٔ نوکر. چاکرپیشه . از نوع نوکر. (یادداشت مؤلف ). کسی که از طبقه ٔ نوکران و خدمتگزاران باشد. (فرهنگ فارسی معین ).- امثال : نوکرباب شش ماه چاق است شش ماه لاغر . || از نوع اعضای حکومت و دولت . (ی...
-
نوکرباب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مغولی. عربی] no[w]karbāb کسی که از طبقۀ نوکران باشد.
-
جستوجو در متن
-
نوکربابی
لغتنامه دهخدا
نوکربابی . [ ن َ / نُو ک َ ] (حامص مرکب ) شغل نوکرباب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نوکرباب شود.
-
باب
لغتنامه دهخدا
باب . (اِ) بابا. پدر. اَب . والد. مقابل مام ، مادر، که بعربی والد گویند و به این معنی بلغت زند و پازند با بای فارسی باشد. حکیم سنائی گفته : هر دو را در جهان عشق طلب پارسی باب دان و تازی اَب . (از جهانگیری ).بفتح اول به الف کشیده و سکون موحده تحتانی ب...