کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نوچه
/no[w]če/
معنی
۱. جوان؛ نوجوان.
۲. (اسم) [مجاز] پهلوان کوچک یا تازهکار.
۳. (اسم) (ورزش) ورزشکاری که در ورزشهای باستانی زیر دست پهلوان بزرگ ورزش میکند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پادو، تازهکار، زیردست، شاگرد، نوآموز، نوپا، نوخاسته، نوزخمه، نوکار
دیکشنری
pupa, novice, novitiate, raw, tyro, young, youngling
-
جستوجوی دقیق
-
نوچه
لغتنامه دهخدا
نوچه . [ ن َ / نُو چ َ / چ ِ ] (ص ، اِ) جوان نوخاسته . (غیاث اللغات ) (از چراغ هدایت ) (آنندراج ). نوجوان . (فرهنگ فارسی معین ). جوان . (ناظم الاطباء). غلام . (از منتهی الارب ). || خردسال . (ناظم الاطباء). رجوع به معنی قبلی شود. || شاگرد. مربّی ̍. (ف...
-
نوچه
واژگان مترادف و متضاد
پادو، تازهکار، زیردست، شاگرد، نوآموز، نوپا، نوخاسته، نوزخمه، نوکار
-
نوچه
فرهنگ فارسی معین
(نُ چِ) (اِمصغ .) 1 - جوان ، کم سن . 2 - پهلوان کم سن و تازه کار.
-
نوچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) no[w]če ۱. جوان؛ نوجوان.۲. (اسم) [مجاز] پهلوان کوچک یا تازهکار.۳. (اسم) (ورزش) ورزشکاری که در ورزشهای باستانی زیر دست پهلوان بزرگ ورزش میکند.
-
نوچه
دیکشنری فارسی به عربی
مبتدي , مبتديء
-
نوچه
لهجه و گویش تهرانی
شاگرد ، جوان(انسان،درخت،جانور...)،جوجه
-
واژههای مشابه
-
نوچه و غنچه
فرهنگ گنجواژه
تازه کار و جوان، جدید.
-
جستوجو در متن
-
جوجه جاهل
لهجه و گویش تهرانی
نوچه جاهل
-
جوجه درویش
لهجه و گویش تهرانی
نوچه درویش
-
جوجه
لهجه و گویش تهرانی
آدم ضعیف یا تازه کار،نوچه
-
نوچگی
لغتنامه دهخدا
نوچگی . [ ن َ / نُو چ َ / چ ِ ] (حامص ) تازگی . (ناظم الاطباء). نوچه بودن . رجوع به نوچه شود.
-
pupae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توت فرنگی، شفیره، نوچه، بادامه
-
مبتديء
دیکشنری عربی به فارسی
جديد الا يمان , کاراموز , مبتدي , نوچه