کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نؤی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نوی دیدن
لغتنامه دهخدا
نوی دیدن . [ ن َ / ن ُ دی دَ ] (مص مرکب ) خواب دیدن پسر بار اول . محتلم شدن مراهق بار نخست . (یادداشت مؤلف ). || خون دیدن دختر اول بار. (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
انآء
لغتنامه دهخدا
انآء. [ اَن ْ ] (ع اِ) ج ِ نُؤْی و نُؤی ̍. (از ناظم الاطباء). رجوع به نؤی شود.
-
nevi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوی
-
نوئی
لغتنامه دهخدا
نوئی . [ن َ / نُو ] (ص نسبی ) نوی . نویی . رجوع به نوی شود.
-
نئی
لغتنامه دهخدا
نئی . [ ن ُ ئی ی ] (ع اِ) ج ِ نؤی است . رجوع به نؤی شود.
-
نویان
واژهنامه آزاد
[نوی /novi/= نو بودن، تازگی، (در قدیم) (به مجاز) شادابی، تر و تازگی + ان (پسوند نسبت)]، 1- منسوب به نوی، مربوط به نوی 2- (به مجاز) شاداب و تر و تازه
-
کهنگی
واژگان مترادف و متضاد
دیرینگی، فرسودگی، قدمت ≠ نوی
-
نویان
فرهنگ نامها
(تلفظ: noviyān) [نوی/novi/ = نو بودن ، تازگی ، (در قدیم) (به مجاز) شادابی ، تر و تازگی + ان (پسوند نسبت)] ، منسوب به نوی ، مربوط به نوی ؛ (به مجاز) شاداب و تر و تازه ؛ ( در ترکیِ مغولی) شاهزاده .
-
جدت
واژگان مترادف و متضاد
۱. تازگی، طراوت، نوی ۲. توانگری، دارایی، مال ≠ کهنگی
-
gadget
ابزارک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ابزار کوچک و نوساختهای که در آن فنّاوری نوی به کار رفته است و کارهای مخصوصی را انجام میدهد
-
نپی
لغتنامه دهخدا
نپی . [ ن ُ / ن ِ ] (اِ) مصحف . (برهان قاطع) (فرهنگ نظام ) (آنندراج ) (جهانگیری ). کلام خدا. (برهان قاطع) (آنندراج ). قرآن . (فرهنگ نظام ). نُبی . نُوی . رجوع به نُبی و نوی شود.
-
حداثت
واژگان مترادف و متضاد
۱. تازگی، نوی ≠ کهنگی، قدمت ۲. ابتدا، اوان، اول ≠ انتها ۳. برنایی، شباب، نوجوانی، نوخاستگی
-
تجدید
واژگان مترادف و متضاد
۱. ازسرگیری، تازگی، دوبارگی، نوسازی، نوی ۲. نو کردن، از نو ساختن ۳. نمره حد نصاب قبولی نیاوردن
-
نوپا
لغتنامه دهخدا
نوپا. [ ن َ / نُو ] (ص مرکب ) بچه که تازه به راه افتاده است . کودک که به نوی راه رفتن گرفته است . (یادداشت مؤلف ). نیز رجوع به نوبه پاآمده شود.
-
نووی
لغتنامه دهخدا
نووی . [ ن َ وَ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب به نوی که قریه ای است به شام . (از منتهی الارب ).