کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نون
/nun/
معنی
نام حرف «ن».
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نون
لغتنامه دهخدا
نون . (اِ) صورت ملفوظ حرف «ن » است . رجوع به «ن » شود : نسرین زنخ صنم چه کنم اکنون کز عارضین چو نونی زرینم . ناصرخسرو.و آن قد الف مثال مجنون خمیده ز بار عشق چون نون . نظامی .نونی است کشیده عارض موزونش و آن خال معنبر نقطی بر نونش . سعدی . || (ق ) اکنو...
-
نون
لغتنامه دهخدا
نون . (اِخ ) نام پدر یوشع است .
-
نون
لغتنامه دهخدا
نون . (اِخ ) نام دیگری است سوره ٔ «ن والقلم » را در قرآن : «سورة القلم و تسمی ایضاً سورة نون ». (مجمع البیان ج 5 ص 330). رجوع به ن والقلم شود.
-
نون
لغتنامه دهخدا
نون . (ع اِ) ماهی . (دهار) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (برهان قاطع) (جهانگیری ) (ناظم الاطباء). حوت . (متن اللغة) (اقرب الموارد). ماهی بزرگ . (مهذب الاسماء). ج ، نینان و انوان : دلم خسته و بسته ٔ زلف او شدچو نون از سر شَست و چون یونس از نون . سوزنی...
-
نون
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) ماهی .
-
نون
فرهنگ فارسی معین
(ق .) اکنون .
-
نون
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - چاه زنخدان . 2 - تنة درخت .
-
نون
فرهنگ فارسی معین
(حر.) بیست و نهمین حرف از حروف الفبای فارسی .
-
نون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nun نام حرف «ن».
-
نون
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [پهلوی: nūn] [قدیمی] nun کنون؛ اکنون؛ حالا: ◻︎ مردمان را راه دشوار است نون / اندر آن دشت از فراوان استخوان (فرخی: ۲۶۲).
-
نون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] nun تنۀ درخت.
-
نون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nun گودی در چانۀ کودک.
-
نون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] nun ماهی.
-
نون
لهجه و گویش بختیاری
nun نان. nun-e- ofâq:نان اُفاق (نوعى نان گرد و نازک که با شیر تهیه مىشود). nun-e- tonoka:نان تُنُکه (نوعى نان لواش گرد و نازک). nun-e- tâs xošk:نانِ تاس خشک (نوعى نان خشک و بدون شکر به ضخامت نان قندى). nun-e- towvai:نان تابهاى (نوعى نان که در صحرا ...