کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نومال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نومال
لغتنامه دهخدا
نومال . [ ن َ / نُو ] (ص مرکب ) نودولت . تازه به دوران رسیده . (یادداشت مؤلف ). به تازگی صاحب مال و منال شده : با شیخان و نومالان ... صحبت مدارید. (عبید زاکانی از یادداشت مؤلف ).
-
نومال
لغتنامه دهخدا
نومال . [ ن َ / نُو ] (ن مف مرکب ) نومالیده . تازه مال :تریاک نومال ، تریاکی که به تازگی مالیده شده است .
-
جستوجو در متن
-
بی کاری
لغتنامه دهخدا
بی کاری . (حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی کار. بی شغلی . (ناظم الاطباء). عزل . (منتهی الارب ). کار نداشتن : که از داد و بی کاری و خواسته خروشد بمغز اندرون کاسته . فردوسی . || بی منصبی . || بی خدمتی . (ناظم الاطباء). و رجوع به کار شود. || تنبلی و بیعاری ...