کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوع دیگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هم نوع
لغتنامه دهخدا
هم نوع . [ هََ ن َ / نُو ] (ص مرکب ) همنوع . هم جنس . هم صنف . هم سنخ . (یادداشت مؤلف ).
-
بنی نوع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] banino[w]' همنوعان.
-
type approval
تأییدنامۀ نوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] گواهیای که به محصولی اعطا میشود که حداقل الزامات قانونی و فنی و ایمنی را دارا باشد
-
ابناء نوع
لغتنامه دهخدا
ابناء نوع . [ اَ ءِ ن َ/ نُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آحاد و افراد نوعی از انواع . || مردمان .
-
سه نوع
لغتنامه دهخدا
سه نوع . [ س ِ ن َ ] (اِ مرکب ) موالید ثلاثه . (آنندراج ) (غیاث ) : بچار نفس و سه روح و دو صحن و یک فطرت بیک رقیب و دو فرع و سه نوع و چار اسباب . خاقانی .امر تو نطفه افکند بهر سه نوع تا کندهفت محیط دایگی چار بسیط مادری .خاقانی .
-
نوع پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [مجاز] no[w]'parast آنکه همنوع خود را دوست دارد؛ نوعدوست.
-
نوع پرور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [مجاز] no[w]'parvar کسی که به همنوع خود محبت و احسان کند.
-
هم نوع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی] hamno[w]' افراد بشر نسبت به یکدیگر.
-
نوع پرستی
دیکشنری فارسی به عربی
احسان , ايثار
-
هیچ نوع
دیکشنری فارسی به عربی
اي
-
نوع دوستی
دیکشنری فارسی به عربی
ايثار
-
نوع زمین
دیکشنری فارسی به عربی
تضاريس
-
نوع انسان
دیکشنری فارسی به عربی
بشرية
-
نوع پرست
دیکشنری فارسی به عربی
انساني
-
نوع بشر
دیکشنری فارسی به عربی
انسانية