کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوع دوست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوع دوست
لغتنامه دهخدا
نوع دوست . [ ن َ / نُو ] (ص مرکب ) که افراد نوع خود را دوست دارد. نوع پرست .
-
واژههای مشابه
-
type rating
مجوز نوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] مجوزی که سازمان هواپیمایی کشوری برای پرواز یا نگهداری نوع خاصی از هواگرد با وزن بیشینۀ برخاست بالاتر از 5670 کیلوگرم صادر میکند
-
service model
نوع خدمات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] هرنوع خاص از خدمات که در بنسازۀ رایانش اَبری در دسترس باشد
-
altruism
نوعدوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] به فکر دیگران بودن بهصورتی غیرخودخواهانه و انجام دادن کارهایی برای تأمین منافع آنان بدون در نظر گرفتن منافع شخصی
-
type certificate
گواهینامۀ نوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سندی قانونی که سازمانهای معتبر هواپیمایی کشوری در جهان برای هر هواگرد صادر میکنند تا سازنده بتواند محصول خود را برای فروش عرضه کند
-
نوع پرستانه
لغتنامه دهخدا
نوع پرستانه . [ ن َ /نُو پ َ رَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) از روی نوع پرستی . مشفقانه . بشردوستانه . از روی شفقت و مهربانی .
-
نوع پرورانه
لغتنامه دهخدا
نوع پرورانه . [ ن َ / نُو پ َرْ وَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) از روی نوع پروری . نوع پرستانه . با دلسوزی و شفقت در حق همنوعان .
-
نوع پروری
لغتنامه دهخدا
نوع پروری . [ ن َ / نُو پ َرْ وَ ] (حامص مرکب )محبت و شفقت و احسان در حق همنوعان . عمل نوع پرور.
-
نوع دوستانه
لغتنامه دهخدا
نوع دوستانه . [ ن َ / نُو ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) از روی دلسوزی و محبت نسبت به همنوعان . بشردوستانه .
-
نوع دوستی
لغتنامه دهخدا
نوع دوستی . [ ن َ / نُو ] (حامص مرکب ) بشردوستی . محبت و دلسوزی در حق افراد نوع . نوع پرستی .
-
هرسه نوع
لغتنامه دهخدا
هرسه نوع . [ هََ س ِ ن َ / نُو ] (اِ مرکب ) موالید ثلاثه که جماد و نبات و حیوان باشد. (برهان ).
-
هم نوع
لغتنامه دهخدا
هم نوع . [ هََ ن َ / نُو ] (ص مرکب ) همنوع . هم جنس . هم صنف . هم سنخ . (یادداشت مؤلف ).
-
بنی نوع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] banino[w]' همنوعان.
-
type approval
تأییدنامۀ نوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] گواهیای که به محصولی اعطا میشود که حداقل الزامات قانونی و فنی و ایمنی را دارا باشد