کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوش نوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوش نوش
لغتنامه دهخدا
نوش نوش . (اِ مرکب ) گوارا باد. نوش باد. نوشانوش : نیست خالی بزم او از باش باش و نوش نوش نیست خالی رزم او از گیرگیر و های های . منوچهری .ساقی غم که جام جام دهدعمر درنوش نوش می بشود. خاقانی .هر شرب سردکرده که دل چاشنی گرفت با بانگ نوش نوش چشیدم به صبح...
-
واژههای مشابه
-
smoothy/ smoothie
نرمنوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوشیدنی غلیظ با بافتی نرم که از مخلوط و یکدست کردن میوه با ماست، شیر، یخ، بستنی یا ماست منجمد تهیه میشود
-
drinking game
نوشبازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] هریک از مسابقات و بازیهایی که در آن بازنده مجبور به نوشیدن الکل است
-
minibar
نوشجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] یخچال کوچکی در اتاق مهمانخانه با انواع نوشیدنیها و گاه برخی تنقلات که مهمان در صورت مصرف آنها، در هنگام تسویه حساب، بهای آنها را میپردازد
-
light drinker
کمنوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] کسی که حداکثر 13 پیمانه در ماه الکل مینوشد
-
نوشآذر
فرهنگ نامها
(تلفظ: nuš āzar) (= آذرنوش) نام آتشکدهی دوم از هفت آتشکده پارسیان ، (آذرمهر بُرزین یا آذربُرز بُرزین) .
-
ماهنوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: māh nuš) ماه جاویدان و همیشگی ؛ (به مجاز) زیبا روی همیشه زیبا .
-
excessive drinker, heavy drinker
زیادهنوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] شخصی که بیش از معیارهای اندازهنوشی الکل مصرف میکند
-
controlled drinker
پاییدهنوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] شخصی که بهصورت تعدیلشده و بهحدیکه به مستی نرسد الکل مصرف میکند
-
harmful drinker
پُرزیاننوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] شخصی که دچار پُرزیاننوشی میشود
-
herb tea
دَمنوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی دَمکردنی گیاهی که غالباًً برای مصارف دارویی استفاده میشود
-
پیْشوْنیْ نِوِشْ
لهجه و گویش گنابادی
pishoninewesh در گویش گنابادی یعنی اقبال ، سرنوشت ، آینده ، طالع
-
نوشِ جان
لهجه و گویش تهرانی
گوارای وجود
-
underage drinker
کمسننوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] شخصی که در زیر سن 20 سالگی الکل مصرف میکند