کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوشانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نوشانیدن
معنی
(دَ) (مص م .) آشامیدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوشانیدن
لغتنامه دهخدا
نوشانیدن . [ دَ ](مص ) آشامیدن فرمودن . (ناظم الاطباء). آشامانیدن . (یادداشت مؤلف ). نوشاندن . متعدی ِ نوشیدن : ای نور چشم من سخنی هست گوش کن تا ساغرت پُر است بنوشان و نوش کن . حافظ.چو مستم کرده ای مستور منشین چو نوشم داده ای زهرم منوشان .حافظ.
-
نوشانیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) آشامیدن .
-
نوشانیدن
دیکشنری فارسی به عربی
درهم , شراب
-
جستوجو در متن
-
نوشاندن
لغتنامه دهخدا
نوشاندن . [ دَ ] (مص ) نوشانیدن . متعدی نوشیدن . رجوع به نوشانیدن شود.
-
نوشاندن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) نوشانیدن .
-
آشامانیدن
لغتنامه دهخدا
آشامانیدن . [ دَ ] (مص ) نوشانیدن . اِسقاء.
-
تجریع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tajri' جرعهجرعه نوشانیدن آب و مانند آن؛ فروخورانیدن.
-
drank
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوشید، نوشیدن، خوردن، اشامیدن، نوشانیدن، اسقاء کردن
-
درهم
دیکشنری عربی به فارسی
درم (مقياس وزن رجوع شود به دراثهما) , نوشانيدن , جرعه جرعه نوشيدن
-
drink
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوشیدن، نوشابه، مشروب، اشامیدنی، خوردن، اشامیدن، نوشانیدن، اسقاء کردن
-
drenches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دندانه دار کردن، خیس خوری، خیس کردن، خیساندن، نوشانیدن، اب دادن
-
نوشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: nušān) نوشاندن ، نوشانیدن ، به نوشیدن واداشتن ؛ به علاوه (صفت فاعلی از نوش) شیرینی بخش.
-
صبوحی دادن
لغتنامه دهخدا
صبوحی دادن . [ ص َ دَ ] (مص مرکب ) تصبیح . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). نوشانیدن صبوح .
-
تجریع
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - کم کم نوشانیدن . 2 - فرو خوردن خشم .