کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوشاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نوشاد
/no[w]šād/
معنی
جوانی که تازه داماد شده؛ تازهداماد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوشاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: nušād) (به مجاز) جوان نورستهی شاداب (دختر) ؛ نام شهر یا موضعی که خوبرویان در آن بسیار بودهاند .
-
نوشاد
لغتنامه دهخدا
نوشاد. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار، در 7هزارگزی جنوب غربی حسن آبادسوگند، در منطقه ای کوهستانی و سردسیر واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چشمه ، محصولش غلات و لبنیات و انگور، شغل اهالیش زراعت و گله داری و قالیچه با...
-
نوشاد
لغتنامه دهخدا
نوشاد. [ ن َ ] (اِخ ) نام شهری است به خوبرویان منسوب . (رشیدی ) (جهانگیری ). نام شهری است حسن خیز، و بدین سبب منسوب به خوبان شده است . (برهان قاطع) (از غیاث اللغات ). نام شهری که به کثرت خوبرویان ترک معروف و مشهور است . (انجمن آرا) (آنندراج ). شعرای ...
-
نوشاد
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (ص .) تازه داماد، جوانی که تازه داماد شده .
-
نوشاد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹نوشاه› [قدیمی] no[w]šād جوانی که تازه داماد شده؛ تازهداماد.
-
نوشاد
واژهنامه آزاد
تازه داماد
-
نوشاد
واژهنامه آزاد
جوان تازه داماد. (به مجاز) جوان نورستۀ شاداب. || نام شهر یا موضعی که زیبارویان ترک در آن بسیار بوده اند.
-
جستوجو در متن
-
لعبتخانه
لغتنامه دهخدا
لعبتخانه . [ ل ُ ب َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) صورتخانه (آنندراج ). شاید بتخانه : به روی خویش کوی وبرزن من چو لعبتخانه ٔ نوشاد دارد.امیرمعزی .
-
پائین پرست
لغتنامه دهخدا
پائین پرست . [ پ َ رَ ] (نف مرکب ) مطیع. بنده . خدمتکار : نداری شرم ازین خورشید نوشادکنی پائین پرستی چند را یاد.امیرخسرو دهلوی .
-
نسبت داشتن
لغتنامه دهخدا
نسبت داشتن . [ ن ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) منتسب بودن . منسوب بودن : بتی کو نسبت از نوشاد دارددلم هر ساعتی نوشاد دارد. امیرمعزی . || نسب داشتن : همچو گرگان ربودنت پیشه است نسبتی داری از کلاب و ذئاب . ناصرخسرو. || ربط داشتن . مربوط بودن : گل نسبتی ندارد ...
-
نورمحمد
لغتنامه دهخدا
نورمحمد. [ م ُح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار، در 8 هزارگزی جنوب غربی حسن آبادسوگند و 4 هزارگزی مغرب نوشاد، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 200 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چشمه ، محصولش غلات و لبنیات و انگور، شغل م...
-
یتاقی
لغتنامه دهخدا
یتاقی . [ ی َ / ی ُ ] (ص نسبی ) پاسبان و نگهدارنده و محافظت کننده . (برهان ). پاسبان و نگهدارنده . (آنندراج ). پاسبان و چوکیدار. (رشیدی ). پاسبان و نگاهبان و محافظ ونگاهدارنده . یتاقدار. (از ناظم الاطباء) : برون شد یزک دار دشمن شناس یتاقی کمر بست بر ...
-
بلخ بامی
لغتنامه دهخدا
بلخ بامی . [ ب َ خ ِ ] (اِخ ) لقب شهر بلخ است . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بلخ شود : درم بستد از بلخ بامی به رنج سپرد ونهادیم یکسر به گنج . فردوسی .ز چیزی که از بلخ بامی ببردبیاورد یکسر به کهرم سپرد. فردوسی .مرحبا ای بلخ بامی همره باد بهاراز در نوش...
-
بتکده
لغتنامه دهخدا
بتکده . [ ب ُ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) بت خانه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فرخار. بهار. (حاشیه ٔ برهان چ معین ذیل فرخار). بیت الصنم . بیت الاصنام . معبد بت پرستان . جایگاه بتان . بمعنی بتخانه است زیرا که کده و کد بمعنی خانه است و آنرا بدون هاء نیز آ...