کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوساخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوساخته
لغتنامه دهخدا
نوساخته . [ ن َ / نُو ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نوساخت . نوساز. جدیدالبناء. || نورسیده . تازه به دوران رسیده : علی چه کرده بود که بایست با وی چنین رود من روی کار بدیدم این قوم نوساخته نخواهند گذاشت که از پدریان یک تن بماند. (تاریخ بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
تازه ساز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tāzesāz نوساز؛ نوساختهشده.
-
نوساز
واژگان مترادف و متضاد
تازهساز، جدیدالبناء، نوساخت، نوساخته ≠ قدیمیساز
-
ترامد
واژهنامه آزاد
(واژۀ نوساختۀ کاربران) Taraamad ؛ ترافیک (traffic).
-
نوبنا
لغتنامه دهخدا
نوبنا. [ ن َ / نُو ب ِ ] (ص مرکب ) نوساز. نوساخته .
-
نوساخت
لغتنامه دهخدا
نوساخت . [ ن َ / نُو ] (ن مف مرکب ) نوساخته شده . تازه ساز. نوساز.
-
gadget
ابزارک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ابزار کوچک و نوساختهای که در آن فنّاوری نوی به کار رفته است و کارهای مخصوصی را انجام میدهد
-
folding nucleus
هستۀ تابیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] تعداد نسبتاً محدودی از ماندههای آمینواسید یک پروتئین نوساخته و هنوز واتابیدهای که با برهمکنش، داربستی تشکیل میدهند که بقیۀ پروتئینها به دور آن متراکم میشوند
-
نوساز
فرهنگ فارسی معین
(نُ) 1 - (ص فا.) آن که چیزی را تجدید و تعمیر کند. 2 - (ص مف .) نوساخته ، تازه ساز.
-
تازه ساز
لغتنامه دهخدا
تازه ساز. [ زَ / زِ ] (ن مف مرکب ) نوساز. نوساخته . نوساختمان : بِنائی تازه ساز. خانه ٔ تازه ساز. عمارت تازه ساز.
-
هلیفر
واژهنامه آزاد
(واژۀ نوساختۀ کاربران) Helifer، Helicopter . واژه اى نوساخته است از: Heli.... پیشوندى است به چم " بالا. بلند. صعود کردن" از ریشهء " haura", آن را در واژه هاى "البرز. الوند..." نیز مى بینیم. Fer به چم پروازیدن است. واژه هاى وابسته: هلیفردن: با هلیکو...
-
control 2
واپایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نظارت و مدیریت بر چیزی یا مهار و محدودسازی آن * الفاظی را که تاکنون در برابر واژۀ «کنترل» رایج بوده است، مانند اداره و مهار و بازبینی و بازرسی و نظارت و ضبط و مراقبت، میتوان همچنان به کار برد. از واپایش که واژهای نوساخته است، میتوان در ...
-
نوکرد
لغتنامه دهخدا
نوکرد. [ ن َ / نُو ک َ ] (ن مف مرکب ) بنای نو. نوکرده . نوساخته . تازه بنا کرده . عمارت نو : شاهم بر گاه برآرید گاه بر تخت زرین تختم در بزم برآرید بزم در نوکرد شاه .خسروانی (یادداشت مؤلف ).
-
انجامه
واژهنامه آزاد
اَنْجامه در نسخه شناسی به شناسنامه ای گفته می شود که رونویس (کاتب) پس از پایان کتابت در آخر نسخه ی خطی می نوشته است. در انجامه ها معمولاً نام و نشان کتاب و پدیدآور و زمان و مکان رونویسی یاد می شده است. اعلام پایان یافتن کتاب، که عموماً با واژه های «...