کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوساخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوساخت
لغتنامه دهخدا
نوساخت . [ ن َ / نُو ] (ن مف مرکب ) نوساخته شده . تازه ساز. نوساز.
-
جستوجو در متن
-
تازهساز
واژگان مترادف و متضاد
نوساز، نوساخت
-
جدیدالبنا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: جدیدالبِناء] [قدیمی] jadidolb(e)anā نوساز؛ نوساخت؛ جدیدالاحداث.
-
نوساز
واژگان مترادف و متضاد
تازهساز، جدیدالبناء، نوساخت، نوساخته ≠ قدیمیساز
-
renovation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوسازی، تعمیر، اصلاح، باز نوساخت
-
renovations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازسازی، نوسازی، تعمیر، اصلاح، باز نوساخت
-
نوساز
لغتنامه دهخدا
نوساز. [ ن َ / نُو ] (ن مف مرکب ) نوساخت . جدیدالبناء. || (نف مرکب ) نوسازنده . آنکه چیزی را تجدید و تعمیر کند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
جدیدالبناء
لغتنامه دهخدا
جدیدالبناء. [ ج َ دُل ْ ب ِ ] (ع ص مرکب ) در تداول فارسی ، تازه ساز. نوساز. نوساخت .
-
نوساخته
لغتنامه دهخدا
نوساخته . [ ن َ / نُو ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نوساخت . نوساز. جدیدالبناء. || نورسیده . تازه به دوران رسیده : علی چه کرده بود که بایست با وی چنین رود من روی کار بدیدم این قوم نوساخته نخواهند گذاشت که از پدریان یک تن بماند. (تاریخ بیهقی ).
-
شنداخی
لغتنامه دهخدا
شنداخی . [ ش ُ خی ی ] (ع اِ) شنداخ . شندخ . شندخة. طعام ضیافت که برای خانه ٔ نوساخت یا برگشت از سفر یا یافتن گمشده فراهم سازند. (از اقرب الموارد). شنداخ . رجوع به مترادفات این لغت شود.
-
مجلس
لغتنامه دهخدا
مجلس . [ م َ ل ِ ] (ع اِ) محل نشستن . مجلسة مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). محل نشستن مردمان . ج ، مجالس . (ناظم الاطباء). نشستنگاه . نشستنگه . نشستن جای . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || محل اجتماع و انجمن و محفل و مجمعجهت شو...