کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوزاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
nascent hydrogen
هیدروژن نوزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] شکلی واکنشپذیر از هیدروژن که در مخلوط واکنش بهصورت درجا تولید میشود
-
نوزاد حشره
دیکشنری فارسی به عربی
يرقة
-
نوزاد ملخ
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: vačamele طاری: vačamela طامه ای: vačamalax طرقی: vačamelax کشه ای: vačamalax نطنزی: vačamalax
-
حیوان نوزاد
دیکشنری فارسی به عربی
صغار السمک
-
zero-age main sequence
نوزاد رشتۀ اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ستارههایی که در ابتدای مرحلۀ رشتۀ اصلی هستند اختـ . نورا ZAMS
-
infant milk formula
شیر فرمولی نوزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فراوردهای غذایی برای تأمین نیازمندیهای تغذیهای نوزادان و کودکان خردسال متـ . جانشین شیر مادر human milk substitute
-
infant formula
غذای فرمولی نوزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] غذایی مایع که جانشین شیر مادر میشود
-
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده
دیکشنری فارسی به عربی
اجهاض
-
جستوجو در متن
-
newborn
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوزاد تازه متولد شده، نوزاد، تازه زاییده شده، تازه تولد شده
-
tongue thrust reflex
بازتاب برونزبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] واکنشی در نوزاد که در آن با لمس کردن لبها، نوزاد زبانش را از دهان بیرون میآورد
-
newborn baby
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوزاد
-
توله
واژگان مترادف و متضاد
۱. نوزاد سگ، بچه سگ ۲. نوزاد جانور
-
نعنی
واژهنامه آزاد
به نوعی گهواره که برای نوزاد استفاده میگردد گفته میشود. که با تکان دادن نوزاد باعث ایجاد آرامش برای آن میگردد.
-
کره
واژگان مترادف و متضاد
بچه، نوزاد
-
unbirthday
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تولد نوزاد