کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نورک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نورک
لغتنامه دهخدا
نورک . [ رَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ص 415 شود.
-
نورک
واژهنامه آزاد
نوورکnu wark جوجه مرغی که تازه بالغ شده ولی هنوز مرغ نشده
-
جستوجو در متن
-
درفش
لغتنامه دهخدا
درفش . [ دِ رَ ] (اِ) برق و فروغ و روشنی . (از جهانگیری ) (برهان ). رشیدی گوید به این معنی درخش است نه درفش . (از آنندراج ) : درفشی بزد چشمه ٔ آفتاب سر شاه گیتی درآمد ز خواب . فردوسی .ز دریا چو خورشید برزد درفش چو مصقول گشت آن هوای بنفش . فردوسی .سپی...