کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نورولوژی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نورولوژی
/noroloži/
معنی
بخشی از طب که دربارۀ ساختمان و اعمال دستگاه عصبی و بیماریهای اعصاب بحث میکند؛ عصبشناسی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نورولوژی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: neurologie] (پزشکی) noroloži بخشی از طب که دربارۀ ساختمان و اعمال دستگاه عصبی و بیماریهای اعصاب بحث میکند؛ عصبشناسی.
-
جستوجو در متن
-
neurogliosis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نورولوژي
-
clinical neurology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نورولوژي باليني
-
neology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نورولوژی، نوپردازی، استعمال واژه یا اصطلاح جدید
-
پی شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (پزشکی) peyšenāsi علمی که دربارۀ ساختمان، اعمال، و بیماریهای اعصاب بحث میکند؛ عصبشناسی؛ نورولوژی.
-
اشعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اشعَّة، جمعِ شُعاع] (فیزیک) 'aša'[']e پرتو.〈 اشعهٴ ایکس (مجهول، رنتگن): (فیزیک) پرتوهای نور با طول موج کوتاه که در پرتونگاری از آن استفاده میشود〈 اشعهٴ کیهانی: (فیزیک) تشعشعات دارای انرژی و قابلیت نفوذ که از فضای خ...