کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوروز مغان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نوروز کردن
لغتنامه دهخدا
نوروز کردن . [ ن َ / نُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) به نوروز جشن گرفتن . جشن نوروزی برپا کردن : چون ایوان مداین تمام گشت نوروز کرد و رسم جشن به جا آورد چنانکه آئین ایشان بود اما کبیسه نکرد. (نوروزنامه ). و این دیه را هر پانزده روز بازار است و چون بازار آخری...
-
نوروز کوچک
لغتنامه دهخدا
نوروز کوچک . [ ن َ / نُو زِ چ َ / چ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در موسیقی ، نوروز خردک . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نوروز خردک شود.
-
نوروز کیقبادی
لغتنامه دهخدا
نوروز کیقبادی . [ ن َ / نُو زِ ک َ / ک ِ ق ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در موسیقی ، نوروز بزرگ . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نوروز بزرگ شود : دستانهای چنگش سبزه ی ْ بهار باشدنوروز کیقبادی وآزادوار باشد.منوچهری .
-
نوروز معتضد
لغتنامه دهخدا
نوروز معتضد. [ ن َ / نُو زِ م ُ ت َ ض ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) روز اول خردادماه بود. (یادداشت مؤلف از تاریخ قم ص 146). پس نوروز بنهاد [ معتضدباﷲ ] که آن را در تقاویم نیروز معتضد نویسند تا عادت نوروز و افتتاح خراج آن روز کنند. (مجمل التواریخ ).
-
نوروز خاصه
لغتنامه دهخدا
نوروزخاصه . [ ن َ / نُو زِ خاص ْ ص َ / ص ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوروز بزرگ . جشنی که در دنباله ٔ نوروزعامه از ششم فروردین به بعد برپا می داشتند و در این ایام شاهان زندانیان را آزاد و مجرمان را عفو می کردند. (فرهنگ فارسی معین ). و نیز رجوع به نور...
-
عید نوروز
فرهنگ واژههای سره
جشن نوروز
-
باد نوروز
فرهنگ فارسی معین
(دِ نُ)(اِمر.) لحنی از موسیقی قدیم .
-
نوروز بزرگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ زُ) (اِمر.) از نواها و آهنگ های موسیقی قدیم .
-
نوروز کوچک
فرهنگ فارسی معین
( ~. چَ) (اِمر.) از نواها و آهنگ های موسیقی قدیم .
-
تخت نوروز
لغتنامه دهخدا
تخت نوروز. [ ت َ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان پایین ولایت در بخش فریمان شهرستان مشهد است که در هفتادوهفت هزارگزی شمال خاوری فریمان و بیست هزارگزی خاور شوسه ٔعمومی سرخس به مشهد قرار دارد. دامنه ای معتدل است و5 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایرا...
-
جامه ٔ نوروز
لغتنامه دهخدا
جامه ٔ نوروز. [ م َ /م ِ ی ِ ن َ / نُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جامه ای که در نوروز پوشند. (آنندراج ). جامه ٔ عید : هرچه زر و جامه ٔ نوروز بودتوسن تندش ادب آموز بود.میرخسرو(از آنندراج ).
-
ده نوروز
لغتنامه دهخدا
ده نوروز. [ دِه ْ ن َ ] (اِخ )دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد. واقع در9هزارگزی شمال خرم آباد دارای 180 تن سکنه .آب آن از چشمه ها. ساکنین از طایفه ٔ بیرالوندند و زمستان قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ساز نوروز
لغتنامه دهخدا
ساز نوروز. [ زِن َ / ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ساختگی و اسباب نوروز. (رشیدی ). سامان و ساختگی و سرانجام نوروز باشداز اشربه و اطعمه و البسه . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). ساز نوروزی . || نام لحن دوم است از سی لحن باربد . (برهان ) (رشیدی ) (شع...
-
قلعه نوروز
لغتنامه دهخدا
قلعه نوروز. [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرزان رود شهرستان تویسرکان ، واقع در 9هزارگزی شمال باختری تویسرکان و یک هزارگزی باباپیر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 438 تن است . آب آن ازرودخانه ٔ سرکان و قنات و م...
-
قشلاق نوروز
لغتنامه دهخدا
قشلاق نوروز. [ ق ِ نُو ] (اِخ ) دهی از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار واقع در 21 هزارگزی شمال باختری خسروآباد و 6 هزارگزی حسین آباد گرگان . موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 355 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، لبنی...