کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نورسنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نورسنج
/nursanj/
معنی
آلتی برای اندازهگیری درجۀ شدت نور؛ فوتومتر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
exposure meter
-
جستوجوی دقیق
-
light meter
نورسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] وسیلۀ کوچک و قابل حمل برای اندازهگیری نور
-
نورسنج
لغتنامه دهخدا
نورسنج . [ س َ ] (اِ مرکب ) اسبابی که برای مقایسه ٔ شدت نور منبعهای نورانی به کار میرود. (فرهنگ اصطلاحات علمی ص 575). ابزار و آلتی که بدان شدت و ضعف نور را سنجند. || یک پیل نور برقی که آمپرسنج مناسبی را به کار اندازد. در عکاسی برای تعیین مقدار نور به...
-
نورسنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (فیزیک) nursanj آلتی برای اندازهگیری درجۀ شدت نور؛ فوتومتر.
-
واژههای مشابه
-
double-beam spectrophotometer, dual-beam spectrophotometer
طیفنورسنج دوباریکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] سنجافزاری مجهز به یک مدار فتوالکتریک که برای اندازهگیری تفاوت جذب دو طولِموج خیلی نزدیکبههم به کار میرود
-
جستوجو در متن
-
میزان النور
لغتنامه دهخدا
میزان النور. [ نُن ْ نو ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیکی ) نورسنج . رجوع به نورسنج شود.
-
light meter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نورسنج، نور سنج، اسباب کوچک نور سنجی
-
فتومتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: photométre] (فیزیک) fotometr وسیلهای برای اندازهگیری شدت نور یک منبع؛ نورسنج.
-
photoelectric magnitude
قدر فوتوالکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] قدر ستاره که به کمک نورسنجهای فوتوالکتریکی (photoelectric photometer) اندازهگیری میشود
-
طیف سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (فیزیک) teyfsanj طیفبین همراه با نورسنج برای اندازهگیری شدت نسبی قسمتهای طیف نوری؛ اسپکتروفوتومتر.