کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوراه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوراه
لغتنامه دهخدا
نوراه . [ ن َ / نُو ] (ص مرکب ) نورَه ْ. نوپا. بچه ٔ انسان یا حیوانی دیگر که تازه به راه افتاده است . (یادداشت مؤلف ). || نوزین . (یادداشت مؤلف ). کره اسب که تازه زین بر آن نهاده اند.
-
جستوجو در متن
-
نوره
لغتنامه دهخدا
نوره . [ ن َ / نُو رَه ْ ] (ص مرکب ) نوراه . نوپا. کره اسب نوزین . (یادداشت مؤلف ).
-
پلکیدن
لغتنامه دهخدا
پلکیدن . [ پ َ / پ ِ ل َ / ل ِ دَ ] (مص ) افتان و خیزان یا با ضعف و سستی رفتن . چنانکه بیمار یا کودکی . آهسته و آرام رفتن (در تداول عوام )، چون بچه ٔ نوراه که رفتن نداند حرکت کردن : میان خاک و خلها پلکیدن . || زندگی کردن نه بدانسان که باید و نه چنانک...