کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نورالدین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نورالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: nuroddin) (عربی) ، نورِ دین .
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . (اِخ ) محمد،فرزند سیدشریف جرجانی ، متخلص به نور. از شاعران قرن نهم هجری است و به سال 838 هَ . ق . درگذشته . (از فرهنگ سخنوران ص 618 از نسخه ٔ خطی ریاض الجنة ص 618).
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رِدْ دی ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بیرم بخش گاوبندی شهرستان لار. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ص 236 شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رِدْ دی ] (اِخ ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد، در 66 هزارگزی شمال غربی مشهد و بر کنار راه مشهد به قوچان در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و چغندر، شغل مردمش زراعت و مال...
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) ابراهیم . رجوع به ابراهیم بن هبةاﷲ السنوی شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) ابن یوسف . رجوع به صاری گُز شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن محمدبن خضر کازرونی . رجوع به احمدبن محمد شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن محمودبن ابی بکر صابونی بخاری . رجوع به احمدبن محمود شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) ارسلان شاه ثانی . هشتمین از اتابکان موصل است و از615 تا 616 هَ . ق . فرمانروائی کرده است . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به الکامل ابن اثیر ج 12 ص 135 شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) ارسلان شاه اول ، ملقب به نورالدین . ششمین از اتابکان موصل است و از 589 تا 607 هَ . ق . حکم رانده است . (یادداشت مؤلف ). و نیز رجوع به الکامل ابن اثیر ج 12 ص 132 و فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ عالی سپه سالار ج 2 ص 526 شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) حسن بن عمربن حسن بن حبیب الحلبی . رجوع به حسن بن عمر شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) حمزه ٔ قرامانی . رجوع به حمزه شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) شاه نعمت اﷲ ولی ماهانی کرمانی . رجوع به نعمت اﷲ ولی شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرحمن جامی . رجوع به جامی شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) عبدالقادر، ملقب به نورالدین و معروف به حکیم . از اعاظم فقها و مشایخ فارس در قرن هفتم هجری است و به سال 698 هَ . ق . در شیراز درگذشته است . رجوع به شدالازار ص 394 شود.