کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نورافکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
jacklight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جک کلفت، نورافکن مخصوص ماهیگیری
-
cutter 3
نورشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] وسیلهای صفحهمانند که برای تقسیم پرتوِ نور، جلوی نورافکن قرار میدهند
-
gobo
سایهافکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نقاب یا ورقه یا پردۀ کوچکی که در نزدیکی دوربین قرار داده میشود تا با تنظیم آن از مزاحمت بازتابهای نورافکن بر روی عدسی جلوگیری کند، یا در مقابل نورافکنها قرار میگیرد تا اَشکال متنوعی بر پسزمینه ایجاد کند
-
پرتوافکن
لغتنامه دهخدا
پرتوافکن . [ پ َ ت َ / تُو اَ ک َ ] (نف مرکب ) نورافکن .
-
luminary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشنایی، جرم نورافکن اسمانی، جرم اسمانی، ادم نورانی، شخصیت تابناک
-
luminaries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چراغ ها، جرم نورافکن اسمانی، جرم اسمانی، ادم نورانی، شخصیت تابناک
-
نورفشان
لغتنامه دهخدا
نورفشان . [ ف َ / ف ِ ] (نف مرکب ) نورافشان . نورپاش . نورافکن . که بر اشیاء دیگر پرتو افکند و نورفشانی کند.
-
boom 1
بازو 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] میلهای کشوی و قابلحمل که صدابَر یا دوربین یا نورافکن بر آن نصب میشود و میتوان جهت و ارتفاع آن را تغییر داد
-
نجم
دیکشنری عربی به فارسی
جسم روشن , جرم اسماني , جرم نورافکن اسماني , ادم نوراني , پر فروغ , شخصيت تابناک , ستاره , نشان ستاره
-
پروژکتور
واژهنامه آزاد
دستگاهی که برای ایجاد روشنایی زیاد به کار می رود، نورافکن (فره ). 2 - دستگاهی که به کمک آن تصویر را روی پرده نشان می دهند، فراتاب (فره ) منبع : معین
-
پروژکتور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: projecteur] po(e)rožektor ۱. وسیلۀ تولید کنندۀ نور که برای انداختن روشنایی بیشتر در روی زمین یا نقطۀ معینی به کار میرود؛ نورافکن.۲. (هنر) دستگاه نمایش فیلم و اسلاید.
-
پروژکتور
فرهنگ فارسی معین
(پُ رُ ژِ تُ) [ فر . ] (اِ.) 1 - دستگاهی که برای ایجاد روشنایی زیاد به کار می رود، نورافکن (فره ). 2 - دستگاهی که به کمک آن تصویر را روی پرده نشان می دهند، فراتاب (فره ).
-
نورپاش
لغتنامه دهخدا
نورپاش . (نف مرکب ) نورپاشنده . نورافکن . نورافشان . پرتوافکن : چگونه شوم بر دری نورپاش که باشد بر او این همه دورباش .نظامی .او ز چهره بر سر من نورپاش من ز شادی زیر پایش اشکبار. اشرفی (از آنندراج ). || ستاره ٔ نورافشان . || (اِ مرکب ) چراغ . (فرهنگ ف...
-
وستاویژن
لغتنامه دهخدا
وستاویژن . [ وِ ژِ ] (انگلیسی ، اِ) ویستاویژن . ویستاویزیون . شیوه ای است جدید در صنعت فیلمبرداری که در آن فیلم برعکس فیلمهای معمولی به شکل افقی از مقابل دریچه ٔ نورافکن میگذرد و بطور مستطیل روی پرده منعکس میشود. پرده ٔ آن مانند پرده ٔ سینمااسکوپ انح...
-
ویستاویزیون
لغتنامه دهخدا
ویستاویزیون . [ یُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) شیوه ای است جدید در صنعت فیلمبرداری که در آن فیلم برعکس فیلم های معمولی به شکل افقی از مقابل دریچه ٔ نورافکن می گذرد و به طور مستطیل روی پرده منعکس می گردد. پرده ٔ آن مانند پرده ٔ سینمااسکوپ انحنا ندارد ولی ناظر...