کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوحه گر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نوحه سرایی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
متحمس
-
روضه و نوحه
فرهنگ گنجواژه
مراسم مذهبی.
-
مداح و نوحهخوان
فرهنگ گنجواژه
سخنران مذهبی.
-
نوحه و ماتم
فرهنگ گنجواژه
سوگواری.
-
جستوجو در متن
-
مویه گری
لغتنامه دهخدا
مویه گری . [ مو ی َ / ی ِ گ َ ] (حامص مرکب ) صفت و حالت مویه گر. گریه و زاری و نوحه . نوحه گری . نوحه . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به مویه و مویه گر شود.
-
مویه گر
لغتنامه دهخدا
مویه گر. [ مو ی َ / ی ِ گ َ ] (ص مرکب ) نوحه و زاری کننده . (ناظم الاطباء). نوحه کننده را گویند. (برهان ). نوحه گر. گریان . مویان .مویه کنان . نائح . نائحه . نالان . نوحه سرا. (یادداشت مؤلف ). هرکس که نوحه و زاری کند و مرثیه بخواند یا نخواند آن را م...
-
موشگر
لغتنامه دهخدا
موشگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) زن نوحه گر که در مجلس ماتم در میان زنان نشسته و نیکوییهای مرده را یک یک بر زبان آورده نوحه و مویه کند و زنان دیگر با وی همراهی کنند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از برهان ). مویه گر. (انجم...
-
نغمه گر
لغتنامه دهخدا
نغمه گر. [ ن َ م َ / م ِ گ َ ] (ص مرکب ) نغمه سرا. نغمه پرداز. نغمه طراز. سراینده : بلبل نغمه گر از باغ طرب شد به سفرگوش بر نوحه ٔ زاغان به حضر بگشائید.خاقانی .
-
نواهة
لغتنامه دهخدا
نواهة. [ ن َوْ وا هََ ] (ع ص ) زن نوحه گر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نواحة. (اقرب الموارد).
-
مویه گر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) muyegar نوحهکننده؛ زاریکننده: ( مویهگر گشته زهرۀ مطرب / بر جهان و جهانیان مویان (انوری: ۷۰۳).
-
صاحب درد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] sāhebdard دردمند؛ مصیبتزده: ◻︎ گر بُوَد در ماتمی صد نوحهگر / آه صاحبدرد را باشد اثر (عطار: ۳۷۸).
-
مکرساز
لغتنامه دهخدا
مکرساز. [ م َ ] (نف مرکب ) حیله گر. چاره گر. (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر) : مرغان در قفص بین در شست ماهیان بین دلهای نوحه گر بین ، زان مکرساز دانا. مولوی (کلیات شمس ایضاً).و رجوع به مکر و ترکیبهای آن شود.
-
نائحة
لغتنامه دهخدا
نائحة. [ ءِ ح َ ] (ع ص ) نوحه کننده . (مهذب الاسماء). زن زاری کننده بر شوی . (ناظم الاطباء). مؤنث نائح . مویه گر. نوحه سرای . روضه خوان زن . نوحه گر زن . نادبه . ج ، نَوح ، انواح ، نُوَّح ، نَوائِح . نائحات . یقال : هم نوح و هن نوح . (منتهی الارب )....
-
ماتمزده
لغتنامه دهخدا
ماتمزده . [ ت َ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ملول . غمگین . اندوهگین . عزادار. مصیبت زده . آنکه کس وی تازه مرده باشد. (ناظم الاطباء). ماتمی . عزادار. سوکوار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : گر بود در حلقه ای صدغمزده حلقه را باشد نگین ماتم زده . عطار.هرگاه...
-
نشیدسرای
لغتنامه دهخدا
نشیدسرای . [ ن َ / ن ِ س َ ] (نف مرکب ) آوازخوان . نوحه گر. که نشید سراید : ناهید دست بر سر از این غم رباب وارنوحه کنان نشیدسرای اندر آمده .خاقانی .