کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوحه سرایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نوحه خوانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] no[w]hexāni شغل و عمل نوحهخوان؛ خواندن اشعار غمانگیز برای گریاندن دیگران؛ مرثیهخوانی.
-
نوحه سرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] no[w]hesa(o)rā شاعری که اشعار غمانگیز بگوید؛ نوحهخوان.
-
نوحه گر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] no[w]hegar نوحهکننده.
-
نوحه خوان
لهجه و گویش تهرانی
مداح
-
روضه و نوحه
فرهنگ گنجواژه
مراسم مذهبی.
-
مداح و نوحهخوان
فرهنگ گنجواژه
سخنران مذهبی.
-
نوحه و ماتم
فرهنگ گنجواژه
سوگواری.
-
جستوجو در متن
-
dirges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جسد، نوحه، نوحه سرایی، سرود عزا
-
dirge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جسارت، نوحه، نوحه سرایی، سرود عزا
-
keening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آویزان کردن، تیز کردن، شدید بودن، شدید کردن، نوحه سرایی کردن
-
keened
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داغ، تیز کردن، شدید بودن، شدید کردن، نوحه سرایی کردن
-
jeremiads
دیکشنری انگلیسی به فارسی
jeremiads، مرثیه، سوگواری، نوحه سرایی، سوگ نامه
-
keen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیز، تیز کردن، شدید بودن، شدید کردن، نوحه سرایی کردن، مشتاق، شدید، مایل، زیرک، قوی، حساس، تند، حاد، خاطرخواه، با هوش
-
های و هو کردن
لغتنامه دهخدا
های و هو کردن . [ ی ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آه وناله و افغان کردن . غوغای ماتم زدگان و مصیبت دیدگان سر دادن . گریه و زاری و نوحه سرایی کردن : به باغ طرب نیست یک نغمه سنج ز بس در غمش های و هو کرده ایم .ظهوری ترشیزی (از ارمغان آصفی ).
-
هاه
لغتنامه دهخدا
هاه . (ع اِ صوت ) کلمه ٔ وعید و تهدید است . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || حکایت خنده ٔ خنده کننده : ضحک فلان فقال هاه هاه . (ناظم الاطباء). حکایت خنده ٔ خندنده . (منتهی الارب ). حکایت خنده و نوحه سرایی . (از اقرب الموارد). و فی الح...