کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نواله خوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نواله خوار
لغتنامه دهخدا
نواله خوار. [ ن َ ل َ / ل ِ خوا / خا ] (نف مرکب ) ریزه خوار : ای بر سر خلق سایه گستر کرمت کونین نواله خوار خوان نِعَمت .(از حبیب السیر).
-
واژههای مشابه
-
نواله بخشیدن
لغتنامه دهخدا
نواله بخشیدن . [ ن َ ل َ / ل ِ ب َ دَ ] (مص مرکب ) لقمه دادن . قوت دادن . غذا دادن : گرت چو سعدی از این در نواله ای بخشندبرو که خود نکنی یاد پارسائی باز.سعدی .
-
نواله خوردن
لغتنامه دهخدا
نواله خوردن . [ ن َ ل َ / ل ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) لقمه خوردن : گوینده چو دید کآن جوانمردبی دوست نواله ای نمی خورد. نظامی .مجنون که ز نوش بود بی بهرمی خورد نواله های چون زهر. نظامی .رجوع به نواله شود. || نصیب بردن . لفت ولیس کردن .حیف ومیل کر...
-
نواله دادن
لغتنامه دهخدا
نواله دادن . [ ن َ ل َ / ل ِ دَ ] (مص مرکب ) لقمه دادن . بذل و بخشش کردن . روزی رساندن : از خوان کسان نواله دادن بر نسیه بود قباله دادن .امیرخسرو.
-
نواله بخش
لغتنامه دهخدا
نواله بخش . [ ن َ ل َ / ل ِ ب َ ] (نف مرکب ) روزی رسان . کریم .
-
نواله بخشی
لغتنامه دهخدا
نواله بخشی . [ ن َ ل َ / ل ِ ب َ ](حامص مرکب ) عمل نواله بخش . رجوع به نواله بخش شود.
-
نواله بر
لغتنامه دهخدا
نواله بر.[ ن َ ل َ / ل ِ ب ُ ] (اِ مرکب ) کارد. (برهان قاطع) (جهانگیری ) (انجمن آرا) (رشیدی ). سکین . (برهان قاطع).
-
نواله پیچ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - لقمه دهنده . 2 - احسان کننده .
-
عم نواله
لغتنامه دهخدا
عم نواله . [ ع َم ْ م َ ن َ ل ُ ه ُ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) شامل است نعمت و بخشش او. عام است کرم او. آن را پس از بردن نام ایزدتعالی می آورند.
-
هم نواله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] hamnavāle دو یا چندتن که بر سر یک سفره با هم طعام بخورند؛ همسفره؛ همخوان.
-
لب نواله
لهجه و گویش تهرانی
لب کلفت
-
نان و نواله
فرهنگ گنجواژه
خوراک،روزی
-
نواله و نوا
فرهنگ گنجواژه
نان و نوا.