کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوافلاطونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نوافلاطونی
/no[w]'aflātuni/
معنی
مکتب فلسفی یونانی که جنبۀ عرفانی داشته و جهان را پرتوی از ذات خدایی میداند و چون مؤسس آن فلوطین (پلوتن) به فلسفۀ افلاطون توجه نموده به فلسفۀ نوافلاطونی شهرت یافته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوافلاطونی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. معرب. فارسی] (فلسفه) no[w]'aflātuni مکتب فلسفی یونانی که جنبۀ عرفانی داشته و جهان را پرتوی از ذات خدایی میداند و چون مؤسس آن فلوطین (پلوتن) به فلسفۀ افلاطون توجه نموده به فلسفۀ نوافلاطونی شهرت یافته.
-
جستوجو در متن
-
فلوطینس
لغتنامه دهخدا
فلوطینس . [ ف ِ ن ُ ] (اِخ ) نام حکیمی از مفسرین کتب حکمای قدیم . (ابن الندیم ). (205 - 270 ق . م .) فیلسوف نوافلاطونی رم . در مصر تولد یافت و در اسکندریه تحصیل علوم کرد و از سال 244ق . م . در رم به سخنرانی های فلسفی پرداخت و مکتب نوافلاطونی را بنیاد...
-
خالکیدیوس
لغتنامه دهخدا
خالکیدیوس . (اِخ ) تلفظ ترکی کالسیدیوس فیلسوف نوافلاطونی و صرف و نحوی دان معروف قرن سوم و چهارم میلادی است . تفسیر او بر طیماوس افلاطون مشهور است .
-
ایامبلیخس
لغتنامه دهخدا
ایامبلیخس . [ اَ خ ُ ] (اِخ ) معرب جامبلیخس فیلسوف نوافلاطونی قرن چهارم (وفات 330 یا 333 م .). وی معتقد بحصول علم از طریق کشف و شهود بوده است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
اشراق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ešrāq ۱. روشن شدن.۲. درخشیدن؛ تابان گشتن.۳. برآمدن آفتاب؛ روشن و تابان شدن آفتاب.۴. [مجاز] الهام گرفتن.۵. (فلسفه) وصول به حقایق از طریق کشف و شهود. Δ بانی و مروج آن در ایران و اسلام شیخ شهابالدین سهروردی است که از فلسفۀ ...
-
اشراق
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) تابان گشتن ، روشن شدن . 2 - (مص م .) روشن کردن . 3 - (اِمص .) تابش . 4 - نام فلسفه ای که براساس حکمت افلاطونی و نوافلاطونی و حکمت رایج در ایران بنا شده و راه رسیدن به حقایق را کشف و شهود می داند که مروج آن شیخ شهاب الدی...
-
گنوسی
فرهنگ فارسی معین
(گِ نُ) [ یو - فا. ] (اِ.) فلسفه و آیینی که پیروان آن مدعی بودند که معرفت عالی به طبیعت و صفات الهی دارند. این طریقه شامل فلسفة نوافلاطونی و معتقدات شرقی از جمله آیین یهود است . حکمت مذکور پیش از میلاد و بعد از آن رواج داشته و پس از ظهور مسیحیت بدان ...
-
امقیدورس
لغتنامه دهخدا
امقیدورس . [ اُ ] (اِخ ) الَ .... الاصغر فیلسوف نوافلاطونی قرن پنجم و ششم که بخصوص در آثار افلاطون سعی داشت . شرح او بر سوفسطس افلاطون بعربی درآمد. وی کتاب القیبیادس و غورجیاس و فاذن و فلبس افلاطون را شرح کرده است و نیز تفسیری بر کتاب الاَّثار العلوی...
-
تاتیان
لغتنامه دهخدا
تاتیان . (اِخ ) تاتین یکی از حکما و از پیروان افلاطون وی بسال 130 میلادی در سوریه متولد شد و بعد نصرانیت اختیار کرد و چند مکتوب دائر بدعوت یونانیان به دین مسیح نگاشت ، ولی بعدها مسیحیان در مسلک و مذهب مخصوص وی به نظر رفض نگریسته اند. رئیس مسلک مخصوص ...
-
صوفیه
لغتنامه دهخدا
صوفیه . [ فی ی َ / ی ِ] (اِخ ) پیروان طریقه ٔ تصوف . اهل طریقت . آنان که ازطریق ریاضت و تعبد، طالب راه یافتن به حق و حقیقت اند. گروهی که از اواخر قرن دوم هجری در اسلام پدید گشتند و بخاطر طرز تفکر، لباس ، خوراک ، عبادت و ریاضت مخصوص ، بدین نام معروف گ...