کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوافل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نوافل
/navāfel/
معنی
= نافله
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوافل
لغتنامه دهخدا
نوافل . [ ن َ ف ِ ] (ع اِ) ج ِ نافلة. عبادات مستحب . رجوع به نافلة شود : و به ایفای نذور و نوافل قیام کرد. (سندبادنامه ص 279). || ج ِ نافله ، به معنی نبیره و فرزندزاده : در میهنه در منزل خواجه مؤید که از نوافل شیخ ابواسعید ابوالخیر است نزول فرموده ب...
-
نوافل
فرهنگ فارسی معین
(نَ فِ) [ ع . ] (اِفا. ص .) جِ نافله ؛ نمازهای سنت که واجب نباشد، نمازهای مستحب .
-
نوافل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ نافِلَة] navāfel = نافله
-
جستوجو در متن
-
نافله
فرهنگ فارسی معین
(ف ل ) [ ع . نافلة ] (اِ.) 1 - بخشش ، عطیه . 2 - عبادتی که واجب نباشد. ج . نوافل .
-
ابن ابی مریم
لغتنامه دهخدا
ابن ابی مریم . [ اِ ن ُ اَ م َ ی َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ سعیدبن الحکم بن ابی مریم . نسابه ٔ اخباری . کتاب النسب و کتاب المآثر و کتاب نوافل العرب از تألیفات اوست . (ابن الندیم ).
-
تتلیة
لغتنامه دهخدا
تتلیة. [ ت َ ل ِ ی َ] (ع مص ) در پی کسی رفتن . || نزدیک بمردن رسیدن . || نماز نوافل را تابع فرائض ساختن . || ادا کردن نذر خود را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
تثوب
لغتنامه دهخدا
تثوب . [ ت َ ث َوْ وُ ] (ع مص ) نوافل خواندن بعداز فریضه . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کسب ثواب کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
نزول فرمودن
لغتنامه دهخدا
نزول فرمودن . [ ن ُ ف َ دَ ] (مص مرکب ) نزول کردن : چون به خراسان رسیدند در منزل خواجه ٔ مؤید که از نوافل شیخ ابوسعید ابوالخیر است نزول فرمودند. (انیس الطالبین ).
-
متثوب
لغتنامه دهخدا
متثوب . [ م ُ ت َ ث َوْ وِ ] (ع ص ) نوافل خواننده بعد فریضه و کسب ثواب کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که نافله می خواند پس از فریضه و کسب ثواب می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تثوب شود.
-
مشقی
لغتنامه دهخدا
مشقی . [ م َ ] (ص نسبی ) تخته و کاغذ که بر آن مشق حروف کرده باشند. (غیاث ) (آنندراج ). منسوب به مشق . (ناظم الاطباء) : به رنگ کاغذ مشقی سیاه میمانداگر به فرض مجسم شود نوافل ما.میرزا عبدالغنی مقبول (از آنندراج ).
-
قیام کردن
لغتنامه دهخدا
قیام کردن .[ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برخاستن . ایستادن : قیام خواستمت کرد و عقل میگویدمکن که شرط ادب نیست پیش سرو قیام .سعدی .- قیام کردن به کاری ؛ آن را بنحو شایسته انجام دادن : در این مقام اگر می مقام باید کردبه کار خویش نکوتر قیام باید کرد. ناصرخسرو....
-
کاغذ مشقی
لغتنامه دهخدا
کاغذ مشقی .[ غ َ ذِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کاغذ که بر آن مشق حروف کرده باشند. (آنندراج ). کاغذی که شاگردان دبستان بر آن مشق نویسند یا نوشته باشند : برنگ کاغذ مشقی سیاه میمانداگر بفرض مجسم شود نوافل ما. میرزا عبدالغنی (از آنندراج ).رجوع به مشقی...
-
حنان
لغتنامه دهخدا
حنان . [ ح َن ْ نا ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (غیاث ): و در دعا آمده : یا حنان و یا منان . حنان کسی که میپذیرد و قبول میکند از کسی که اعراض کرده است از او و منان کسی که پیش ازسؤال به نوافل و عطایا آغاز کند و این هر دو از صفات ذات باریتعالی...
-
قرب
لغتنامه دهخدا
قرب . [ ق ُ ] (ع اِمص ) خویشی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) تهیگاه . (منتهی الارب ). از زیر تهیگاه تا تنگ جای . (ناظم الاطباء). || نرم جای شکم . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || مرتبه و منزلت . (آنندراج ) : این همه لاف که در قرب نظیری میزددیدمش ب...