کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نواسیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نواسیر
/navāsir/
معنی
= ناسور
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نواسیر
لغتنامه دهخدا
نواسیر. [ ن َ ] (اِ) ریش کهنه ٔ روان که بیشتر در حوالی ماق چشم و حوالی مقعده و بن دندان پیدا گردد. (ناظم الاطباء).
-
نواسیر
لغتنامه دهخدا
نواسیر. [ ن َ ] (ع اِ) ج ِ ناسور. رجوع به ناسور شود.
-
نواسیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِِ ناسور] [قدیمی] navāsir = ناسور
-
واژههای همآوا
-
نواصیر
لغتنامه دهخدا
نواصیر. [ ن َ ] (ع اِ) ج ِ ناصور. رجوع به ناصور و ناسور و نواسیر شود.
-
جستوجو در متن
-
نواصیر
لغتنامه دهخدا
نواصیر. [ ن َ ] (ع اِ) ج ِ ناصور. رجوع به ناصور و ناسور و نواسیر شود.
-
بطرة
لغتنامه دهخدا
بطرة. [ ب َ رَ ] (اِ) ابوالعباس نباتی گوید: اسم گیاهی است که برگش نخودی است . در اطراف اشبیلیه معروف است و بعضی از مردم اشبیلیه آنرا شلین نامند و بعضی ازگیاهشناسان عوام آنرا عرق السوس البلدی نامند و برای مداوای نواسیر مجرب است . (از مفردات ابن بیطار)...