کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوازندۀ چیره دست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نوازنده
واژگان مترادف و متضاد
خنیاگر، رامشگر، ساززن، مطرب، مغنیه، موسیقینواز، موسیقیدان
-
نوازنده
فرهنگ فارسی معین
(نَ زَ دِ) (ص فا.) 1 - نوازش کننده . 2 - آن که ساز می زند.
-
نوازنده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) navāzande ۱. (موسیقی) ساززن.۲. (صفت فاعلی) نوازشکننده.
-
نوازنده
دیکشنری فارسی به عربی
عازف , لاعب , موسيقار
-
نوازندۀ رسیتال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← خوانندۀ رسیتال
-
concert-master
نوازندۀ سرپرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سرپرست سازگان/ ارکستر که تواناترین نوازندۀ دستۀ ویولن اول است متـ . سرپرست
-
نوازندۀ طبل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← طبلنواز
-
flutist
نوازندۀ فلوت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] کسی که فلوت مینوازد متـ . فلوتنواز
-
چنگ نوازنده
لغتنامه دهخدا
چنگ نوازنده . [ چ َ ن َ زَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) ساززن . چنگزن : چنگ نوازان به هوا سر کشیدچنگ نوازنده نوا برکشید. امیرخسرو (از آنندراج ).رجوع به چنگی و چنگ زن شود.
-
نوازنده ارگ
دیکشنری فارسی به عربی
عازف الارغن
-
نوازنده پیانو
دیکشنری فارسی به عربی
عازف البيانو
-
virtuoso (it.) 1/ virtuosa (it.) 1
نوازندۀ چیرهدست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوازندهای با مهارت فنی فوقالعاده
-
نوازنده ویولن سل
دیکشنری فارسی به عربی
عازف الکمنجة
-
جستوجو در متن
-
چنگ
لغتنامه دهخدا
چنگ . [ چ َ ] (اِ) نام سازیست مشهور . (جهانگیری ) (برهان ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). سازی است مشهور که سر آن خمیده است و تارها دارد. (آنندراج ) (انجمن آرا). نوعی از مزامیر است در غایت شهرت . (شرفنامه ٔ منیری ). صنج ؛ و آن بر دو قسم است یکی دو صف...