کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوازش کنان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوازش کنان
لغتنامه دهخدا
نوازش کنان . [ ن َ زِ ک ُ ] (ق مرکب ) به مهربانی . به لطف . در حال نوازش کردن و نواختن : نوازش کنانش ملک پیش خواندملک وار بر کرسی زر نشاند.نظامی .
-
واژههای مشابه
-
نوازش کردن
لغتنامه دهخدا
نوازش کردن . [ ن َ زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از روی مهربانی دست به سر کسی کشیدن . توسعاً، مهربانی کردن . (یادداشت مؤلف ). نواختن . تفقد کردن . مورد لطف و مرحمت قرار دادن . و نیز رجوع به نواختن و نواخت کردن شود : بدانسان که شاهان نوازش کنندبدان بندگان ن...
-
نوازش پذیر
لغتنامه دهخدا
نوازش پذیر. [ ن َ زِ پ َ ] (نف مرکب ) پذیرنده ٔ مهربانی و عنایت و محبت . کنایه از زیردست و رعیت و کسی که در پناه تفقد و سرپرستی دیگری قرار دارد. که مورد نواخت و ملاطفت و مهربانی است : چو گشتند از او آن اسیران اوبه شفقت نوازش پذیران او.نظامی .
-
نوازش فروش
لغتنامه دهخدا
نوازش فروش . [ ن َ زِ ف ُ ] (نف مرکب ) مهربانی کننده . لطف کننده . نوازشگر : بحمداللَّه این شاه بسیارهوش که نازش خر است و نوازش فروش .نظامی .
-
نوازش نامه
لغتنامه دهخدا
نوازش نامه . [ ن َ زِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ای که از روی شفقت و مهربانی نوشته شده باشد، و نامه ای که موجب تسلی و دلاسایی گردد. (ناظم الاطباء).
-
afterplay
پسنوازش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] رفتارهای صمیمانهای که بعد از نزدیکی جنسی بروز پیدا میکند
-
foreplay
پیشنوازش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] کنشهای جنسی مثل بوسه و لمس که پیش از نزدیکی جنسی انجام میشود
-
نوازش گر
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) (ص فا.) نوازش کننده ، نوازنده .
-
نوازش کن
دیکشنری فارسی به عربی
محبوب
-
نوازش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حيوان اليف , دلال , ضربة , طفل رضيع , کابل محوري , لاطف
-
ماچ و نوازش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رغبة
-
با دست نوازش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مجذاف
-
ناز و نوازش
فرهنگ گنجواژه
التفات.
-
نوازش و قربان صدقه
فرهنگ گنجواژه
محبت زیادی.