کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوازشگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نوازشگر
/navāzešgar/
معنی
نوازشکننده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوازشگر
لغتنامه دهخدا
نوازشگر. [ ن َ زِ گ َ ] (ص مرکب ) کسی که می نوازد و شفقت و مرحمت می نماید. (ناظم الاطباء). نوازش کننده . || نوازنده ٔ آلات موسیقی . ساززن .
-
نوازشگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) navāzešgar نوازشکننده.
-
واژههای همآوا
-
نوازش گر
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) (ص فا.) نوازش کننده ، نوازنده .
-
جستوجو در متن
-
staghunter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوازشگر
-
لاوین
واژهنامه آزاد
نوازشگر-آواز خواندن همراه با نوازش
-
پرخاشگر
واژگان مترادف و متضاد
پرخاشجو، ستیزهجو، ستیزهطلب، عربدهجو، غوغاگر، غوغایی، فتنهجو، ملامتگر، هنگامهطلب ≠ نوازشگر
-
دلنواز
فرهنگ نامها
(تلفظ: del navāz) (به مجاز) مایهی آرامش دل ، آرامش بخش ؛ (در قدیم) نوازشگر، مهربان و دلسوز ، محبوب و معشوق .
-
نوازش فروش
لغتنامه دهخدا
نوازش فروش . [ ن َ زِ ف ُ ] (نف مرکب ) مهربانی کننده . لطف کننده . نوازشگر : بحمداللَّه این شاه بسیارهوش که نازش خر است و نوازش فروش .نظامی .
-
متعلل
لغتنامه دهخدا
متعلل . [ م ُ ت َ ع َل ْ ل ِ ] (ع ص ) نوازنده و نوازشگر. (ناظم الاطباء). || کسی که خود را به کار مشغول می دارد. و یا بسنده می کند کار را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعلل شود.
-
نوازنده
لغتنامه دهخدا
نوازنده . [ ن َ زَ دَ / دِ ] (نف ) که نوازد. (یادداشت مؤلف ). که نوازش می کند. (ناظم الاطباء). آنکه نوازش و مهربانی می کند. (فرهنگ فارسی معین ). که به زیردستان شفقت و عطوفت و مهربانی کند : نوازنده ٔ مردم خویش باش نگهبان کوشنده درویش باش . فردوسی .پن...
-
نواز
لغتنامه دهخدا
نواز. [ ن َ ] (اِمص ) حاصل مصدر نواختن است . (یادداشت مؤلف ). نوازش . (برهان قاطع) (آنندراج ). نواختن . (اوبهی ) (برهان قاطع). دلجوئی . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). تسلی . (ناظم الاطباء). رجوع به نوازش و نواختن شود : ز کهتر پرستش ز مهتر نوازبداندیش ...
-
هاینه
لغتنامه دهخدا
هاینه . [ ن ِ ] (اِخ ) هاینریش . شاعر معروف آلمانی که در سال 1797 در یک خانواده ٔ یهودی به دنیا آمد. تولد وی در زمان تسلط سربازان ناپلئون بر آلمان صورت گرفت و بدین جهت زندگانی او از اول بین آلمان و فرانسه تقسیم شد. در جوانی بر اثر فشارهایی که به یهود...