کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نواخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نواخت
/navāxt/
معنی
۱. نوازش.
۲. دلجویی.
۳. نواختن آلات موسیقی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. زدن، ضربت
۲. تفقد، دلجویی، ملاطفت، نوازش
۳. سرایش، سرودن
۴. احسان، بر، نکویی، نیکی
۵. انعام، بخشش، کزم
فعل
بن گذشته: نواخت
بن حال: نواز
دیکشنری
inflection
-
جستوجوی دقیق
-
tone 5
نواخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] زیروبمی در سطح هجا که موجب تمایز واژی میشود
-
نواخت
لغتنامه دهخدا
نواخت . [ ن َ ] (مص مرخم ، اِمص ) نوازش . مهربانی . خاطرنوازی . شفقت . تسلی . (از ناظم الاطباء). دلجوئی . نیکی . برّ. بخشش . انعام . (فرهنگ فارسی معین ). تفقد. مکرمت .(یادداشت مؤلف ). افضال . اکرام . اعطاء : از بزرگی و از نواخت چه ماندکه نکرد این مل...
-
نواخت
واژگان مترادف و متضاد
۱. زدن، ضربت ۲. تفقد، دلجویی، ملاطفت، نوازش ۳. سرایش، سرودن ۴. احسان، بر، نکویی، نیکی ۵. انعام، بخشش، کزم
-
نواخت
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (مص م .) نک . نواختن .
-
نواخت
فرهنگ فارسی عمید
(بن ماضیِ نواختن، اسم مصدر) [قدیمی] navāxt ۱. نوازش.۲. دلجویی.۳. نواختن آلات موسیقی.
-
نواخت
دیکشنری فارسی به عربی
ايقاع
-
واژههای مشابه
-
rate of fire
نواخت آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تعداد دفعات شلیک هر سلاح در دقیقه
-
یک نواخت
لغتنامه دهخدا
یک نواخت . [ ی َ / ی ِ ن َ ] (ص مرکب ) یک دست . یک رو. یک نسق . برتر که همه از یک جنس و نوعند. که هیچ جزء فروتر از اجزاء دیگر نیست . (یادداشت مؤلف ). || هموار. یک دست . صاف . تخت . که سطح برابر دارند از پستی و بلندی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به یک دس...
-
aftertouch
پسنواخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] تغییراتی که، پس از نواختن نُتها، در فشارِ وارد بر شستیهای فرمانساز میدی (MIDI controller) ایجاد میکنن متـ . پسنواخت میدی MIDI aftertouch
-
یک نواخت
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ) (ق مر.) 1 - یک سان . 2 - یک آوا.
-
یک نواخت
دیکشنری فارسی به عربی
اغنية
-
polyphonic aftertouch, polyphonic pressure
پسنواخت چندسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی پسنواخت که در آن هر کدام از شستیها پسنواختِ خاص خود را تولید میکند
-
پسنواخت میدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← پسنواخت
-
monophonic aftertouch
پسنواخت یکسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی پسنواخت میدی که برای تمام مسیرها یکسان ارسال میشود