کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
باره ٔ نهم
لغتنامه دهخدا
باره ٔ نهم . [ رَ / رِ ی ِ ن ُ هَُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از فلک نهم است که فلک الافلاک باشد و آنرا بعربی عرش خوانند. (برهان ) (آنندراج ). باره ٔ نهم و بام نهم یعنی فلک نهم . (رشیدی ). کنایه از عرش مجید بود. (انجمن آرا) (شرفنامه ٔ منیری ). ب...
-
پی نهم
لغتنامه دهخدا
پی نهم . [ ی ِ ن ُ هَُ ](اِخ ) (ماستائی - فرتی ) پاپ مسیحی از سال 1846 تا سال 1878 م . صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: وی 32 سال یعنی بیش از همه ٔ اسلافش حکمرانی نموده است . از ابتدای امر اصلاحات زیادی در امورپاپی بموقع اجرا گذارد ولی در خلال همین احوال...
-
بطلمیوس نهم
لغتنامه دهخدا
بطلمیوس نهم . [ ب َ ل َ س ِ ن ُ هَُ ] (اِخ ) اسکندر اول . پادشاه قبرس . پسر دوم بطلمیوس هفتم است . پادشاه قبرس (116-107 ق .م .) پادشاه مصر (101-89 ق .م .) از 107 تا 88 ق .م . در زمانی که سوتر معزول بود سلطنت کرد. (ناظم الاطباء). بطلمیوس اسکندری ده سا...
-
چرخ نهم
لغتنامه دهخدا
چرخ نهم . [ چ َ خ ِ ن ُ هَُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عرش مجید. (شرفنامه ٔ منیری ). فلک الافلاک که عرش مجید است . عرش اعلی . رجوع به چرخ شود.
-
یک نهم
دیکشنری فارسی به عربی
تسع
-
کاسه کجا نهم
لغتنامه دهخدا
کاسه کجا نهم .[ س َ / س ِ ک ُ ن ِ / ن َ هََ ] (جمله ٔ فعلیه ٔ سوءالی ، اِ مرکب ) بوالفضولانه با نادانی تملق را در کاری دخالت کردن . (امثال و حکم ). کاهلی که به طمع سود خود را کاری نماید. طفیلی که در مآتم و مآدب درآید و بی خواهش خداوند خانه کارهای چپ ...
-
واژههای همآوا
-
نحم
لغتنامه دهخدا
نحم . [ ن َ ] (ع مص ) گلو روشن کردن و رخیدن یا دم سرد و ناله برآوردن همچو زحیر یا فوق از آن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). گلو روشن کردن و نحنح نمودن و دم سرد برآوردن و ناله برآوردن همچون زحیر یا فوق آن . (ناظم الاطباء). نحیم . نحمان . (اقرب الموارد...
-
نحم
لغتنامه دهخدا
نحم . [ ن َ ح َ ] (ع ق ) بمعنی نعم است ، یعنی آری . (ناظم الاطباء). لغتی است در نعم . (منتهی الارب ). لغتی است سعدیة در نعم . (اقرب الموارد).
-
نحم
لغتنامه دهخدا
نحم . [ ن َ ح َم م ] (ع ص ) سخت نحیم و ناله . (منتهی الارب ). شدیدالنحیم . (اقرب الموارد).
-
نحم
لغتنامه دهخدا
نحم . [ ن َ ح ِ ] (ع ص ) رجل نحم ؛ مردی که از جوف او صدائی خارج شود. (از المنجد).
-
جستوجو در متن
-
ninthly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نهم
-
ninths
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نهم
-
one-ninth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک نهم
-
ninevite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نهم