کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نهل
/nahal/
معنی
تشنگی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نهل
لغتنامه دهخدا
نهل . [ ن َ ] (اِخ ) نام یکی از مبارزان تورانی . (از برهان ) (از انجمن آرا) (از رشیدی ).
-
نهل
لغتنامه دهخدا
نهل . [ ن َ هََ ] (ع مص ) اول شربت خوردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). نخست آب خوردن . (منتهی الارب ). آب خوردن شتر به آب خورش نخستین تا سیراب شدن . (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة). فهو ناهل . (متن اللغة). منهل . (متن اللغة) (اق...
-
نهل
فرهنگ فارسی معین
(نَ هَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - آشامیدن ، نوشیدن آب . 2 - تشنه شدن .
-
نهل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] nahal تشنگی.
-
واژههای مشابه
-
نِهِل
لهجه و گویش بختیاری
nehel باتلاق.
-
واژههای همآوا
-
نحل
لغتنامه دهخدا
نحل . [ ن َ ] (ع اِ) زنبور انگبین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مگس انگبین . (غیاث اللغات ) (فرهنگ نظام ). مگس عسل . (از اقرب الموارد). منج انگبین . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (بحرالجواهر). کَوَز انگبین . (مهذب الاسما). کبت انگبین . نَحَل . (ناظم الاطبا...
-
نحل
لغتنامه دهخدا
نحل . [ ن ِ ح َ ] (ع اِ) ج ِ نحلة، بمعنی عطیة و هبة. (از المنجد). رجوع به نِحْلة شود. || مذهب های باطله . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات ) : از عقاید و نحل ایشان استکشاف کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 262). از سر بصیرت بر نوازع نحل و بدایععلل ا...
-
نحل
لغتنامه دهخدا
نحل . [ ن ُ ] (ع اِمص ) باریکی . لاغری . نُحلة. (المنجد). || (اِ) کابین زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || عطیه که از مال کسی را دهند یا خاص کنند برای کسی .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). هبة. عطیة. نُحْلی ̍. نُحْلان . ...
-
نحل
لغتنامه دهخدا
نحل . [ن ُ ح َ ] (ع اِ) ج ِ نُحْلة است . رجوع به نحلة شود.
-
نحل
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) زنبور عسل .
-
نحل
فرهنگ فارسی معین
(نِ حَ) [ ع . ] (اِ.) جِ نحله : 1 - عطایا، بخشش ها. 2 - دعوی ها. 3 - مذاهب ؛ ملل و ~ دین ها و مسلک های فلسفی .
-
نحل
لغتنامه دهخدا
نحل . [ ن َ ] (اِخ ) (سورة الَ ...) سوره ٔ شانزدهمین قرآن ، مکیه ، و دارای یکصد و بیست و هشت آیت است ، پس از سوره ٔ حِجْر و پیش از سوره ٔ اِسْراء واقع است و با این آیت شروع میشود: اتی امر اﷲ فلاتستعجلوه سبحانه و تعالی عما یشرکون .
-
نحل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] nahl ۱. شانزدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۲۸ آیه.۲. [قدیمی] عطای بیعوض.۳. (زیستشناسی) [قدیمی] = نَحله