کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهفته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نهفته
/na(e,o)hofte/
معنی
۱. پوشیده؛ پنهان.
۲. (قید) [قدیمی] مخفیانه.
۳. [قدیمی] ناشناخته.
۴. (اسم) [قدیمی] راز.
۵. (صفت) [قدیمی] غایب.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پنهان، پوشیده، راز، مختفی، مخفی، مخفی، مستتر، مستور، مکتوم، ناآشکار، ناپدید، ناپیدا، نهان ≠ آشکار، بارز، پیدا، ظاهر، مرئی، مشهود، هویدا
دیکشنری
covert, inmost, inner, intangible, latent, sub rosa, occult, secret, silent, stealthy, subterranean, ulterior
-
جستوجوی دقیق
-
نهفته
واژگان مترادف و متضاد
پنهان، پوشیده، راز، مختفی، مخفی، مخفی، مستتر، مستور، مکتوم، ناآشکار، ناپدید، ناپیدا، نهان ≠ آشکار، بارز، پیدا، ظاهر، مرئی، مشهود، هویدا
-
نهفته
لغتنامه دهخدا
نهفته . [ ن ُ / ن ِ / ن َ هَُ ت َ / ت ِ ] (ن مف ، اِ) پوشیده . پوشانده : ز می مست هموار خفته بدی به دستار چین سرنهفته بدی . فردوسی .چاهی است جهان ژاژ و سرنهفته وز چاه نهفته بتر نباشد. ناصرخسرو. || مخفی . مستور. ناشناخته : هنر نهفته چوعنقا بماند از آن...
-
نهفته
فرهنگ فارسی معین
(نُ هُ تِ) (ص مف .) پنهان ، پوشیده .
-
نهفته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی از نهفتن) na(e,o)hofte ۱. پوشیده؛ پنهان.۲. (قید) [قدیمی] مخفیانه.۳. [قدیمی] ناشناخته.۴. (اسم) [قدیمی] راز.۵. (صفت) [قدیمی] غایب.
-
نهفته
دیکشنری فارسی به عربی
مستتر
-
واژههای مشابه
-
نهفته پژوه
لغتنامه دهخدا
نهفته پژوه . [ ن ُ / ن ِ /ن َ هَُ ت َ / ت ِ پ ِ / پ َ ] (نف مرکب ) مفتش . متجسس . جاسوس خفیه . پلیس مخفی . (یادداشت مؤلف ) : یکی جادویی بود نامش ستوه گزارنده راه و نهفته پژوه .دقیقی (شاهنامه ، بیت 10300).
-
نهفته پژوهی
لغتنامه دهخدا
نهفته پژوهی . [ ن ُ / ن ِ / ن َ هَُ ت َ / ت ِ پ ِ / پ َ ] (حامص مرکب ) شغل و فعل نهفته پژوه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نهفته پژوه شود.
-
نهفته کار
لغتنامه دهخدا
نهفته کار. [ ن ُ / ن ِ / ن َ هَُ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ). پوشیده کار. در خفا کارکننده و رازدار : فرض گشت آن نهفته کاران راکه به یاری رسند یاران را.نظامی .
-
نهفته گوی
لغتنامه دهخدا
نهفته گوی . [ ن ُ / ن ِ / ن َ هَُ ت َ / ت ِ ] (نف مرکب ) رازگوی . غیب دان : بشر گفت ای نهفته گوی جهان هر کسی را عقیده ای است نهان .نظامی .
-
نهفته نژاد
لغتنامه دهخدا
نهفته نژاد. [ ن ُ / ن ِ / ن َ هَُ ت َ / ت ِ ن ِ ] (ص مرکب ) که اصل و نسبش معین نیست : تو مردی یک اسبه نهفته نژادبه تو چون دهد چون بدیشان نداد.اسدی .
-
نهفته نیاز
لغتنامه دهخدا
نهفته نیاز. [ ن ُ / ن ِ / ن َ هَُ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) که فقیر و نیازمند است اما روی سؤال ندارد. بینوای منیعالطبع. صاحب ِ کیسه ٔ خالی و همت عالی : و گر بی پدر کودکانند نیزاز آن کس که دارد نخواهند چیزبود مام کودک نهفته نیازهمی دارد آن تنگی خویش راز....
-
recessive gene
ژن نهفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ژنی که فقط در حالت جورتخمی در رُخنمود ظاهر میشود، و در حالت ناجورتخمی نهفته باقی میماند
-
impacted tooth
دندان نهفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندانی که به علت وجود مانعی فیزیکی نروییده است
-
recessive allele
دگرۀ نهفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] یکی از دو دگرۀ یک جایگاه ژنی که صفت مربوط به آن در حالت ناجورتخمی در رُخنمود ظاهر نمیشود