کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهشت خشک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
dry deposition
نهشت خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فرایندی که ازطریق آن گازها و ذرات جوّ در نتیجۀ حرکتهای تلاطمی تصادفی هوا به سطح زمین منتقل میشوند
-
واژههای مشابه
-
acid deposition
نهشت اسیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] انباشت مواد شیمیایی اسیدی جوّ بر روی سطح زمین یا گیاه یا ساختمان
-
electrophoretic deposition
نهشت الکتروکوچی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فرایند پوشانش ذرات رنگ باردار معلق در محلول رسانا که در آن ذرات با برقراری جریان مستقیم بر سطح دارای بار مخالف نشانده میشوند
-
wet deposition
نهشت تر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] زدوده شدن گازها یا ذرات جوّ ازطریق قرار گرفتن آنها در هواآبها و رسیدن با بارش به سطح زمین
-
deposition nucleus, freezing nucleus
هستۀ نهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ذرۀ هواویز جامدی که از بخار آب مستقیماً بلور یخ میسازد
-
superposition
برهمنهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] اصلی که بر پایۀ آن لایههای باستانی از پایین به بالا توالی قدیم به جدید نهشتهها را نشان میدهد متـ . اصل برهمنهشت law of superposition
-
same as
تکنهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بافت بهظاهر جداگانهای که با پژوهشهای بیشتر یکپارچگی و تعلق آن به بافتی دیگر روشن میشود
-
chemical vapour deposition
نهشت بخار شیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نانوفنّاوری] روشی برای پوششدهی سطح که در آن مواد شیمیایی ابتدا تبخیر میشوند و سپس بهکمک گاز حامل بیاثر بر روی سطح داغ نشانده میشوند
-
metal ion deposition
نهشت یون فلزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فرایندی که در آن فلز نجیبتر بر روی فلز فعالتر بهصورت رسوب مینشیند و ناحیۀ کاتدی ایجاد میکند و درنتیجه خوردگی دوفلزی بر روی فلز فعالتر را افزایش میدهد
-
congruent
همنهشت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مربوط به همنهشتی
-
contemporary with
همنهشت 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ویژگی دو بافت متفاوت که در یک زمان شکل گرفتهاند
-
law of superposition
اصل برهمنهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← برهمنهشت
-
congruent figures
شکلهای همنهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دو شکل هندسی که بتوان هریک را با حرکتی صلب به دیگری تبدیل کرد
-
congruent numbers
عددهای همنهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] اعداد صحیحی که باقیماندۀ تقسیم آنها بر عددی مفروض برابر باشد