کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نهشتن
/neheštan/
معنی
۱. نهادن؛ گذاشتن.
۲. نشاندن؛ نصب کردن.
۳. (مصدر لازم) رسوب دادن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
put
-
جستوجوی دقیق
-
نهشتن
لغتنامه دهخدا
نهشتن . [ ن ِ هَِ ت َ ] (مص ) نهادن . گذاشتن . نهستن . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نشاندن . نصب کردن . (ناظم الاطباء).
-
نهشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹نهستن› neheštan ۱. نهادن؛ گذاشتن.۲. نشاندن؛ نصب کردن.۳. (مصدر لازم) رسوب دادن.
-
جستوجو در متن
-
نهشت
فرهنگ فارسی عمید
(بن ماضیِ نهشتن، اسم) nehešt ۱. = نهشتن۲. (زمینشناسی) موادی که بهوسیلۀ آب یا باد از محلی به محل دیگر حمل و در آنجا انباشته میشود.
-
نهستن
لغتنامه دهخدا
نهستن . [ ن ِ هَِ ت َ ] (مص ) نهادن . (جهانگیری ) (برهان قاطع) (انجمن آرا). گذاشتن . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا). نشاندن و نصب کردن . (ناظم الاطباء). نهشتن . (برهان قاطع) (آنندراج ).